• ۰۹۱۲۸۶۰۲۱۷۸
  • این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

  • سوگGrief

    آیا مرگ پایان است یا آغاز یک پایان...

    سوگ تجربه ای است که تمام انسانها در طول زندگی خود ناچار به تجربه ی آن هستند.

    سوگ، پاسخ و عکس العمل افراد به از دست دادن چیزی یا فردی عزیز می باشد.

    فرایندی که آدمی به عنوان موجودی اجتماعی، ناچار از تجربه ی ناخواسته آن بوده و هست و مهم ترین عاملی که زمینه ساز این حالت روانی است، مرگ می باشد.

    دوره ی گذراندن سوگ برای هر فردی با توجه به عوامل مختلف متفاوت می باشد. ظرفیت فرد، شخصیت، نزدیکی و وابستگی افراد، فرهنگ و باورهای فرد، تربیت شخص، سن و بسیاری از فاکتورهای دیگر در سپری کردن این دوران اهمیت دارد.

    طول مدت عزاداری حداکثر یک سال می باشد که اگر از این مدت بیشتر شد، بیمارگونه تلقی می شود.

     

    علائم در فرد سوگ دیده

    • احساس اندوه وغم
    • ناامیدی
    • کرختی
    • درد
    • عصبانیت
    • خشم
    • احساس گناه :ممکن اسن تا ماهها کم و زیاد شود و حتی از تحمل فرد بیشتر باشد.
    • به ناگهان زیر گریه زدن
    • توهم: شنیدن صدا و یا دیدن عزیز فوت شده
    • اضطراب و افسردگی
    • انکار و نپذیرفتن اتفاق پیش آمده
    • بی خوابی و بی اشتهایی
    • خستگی و در خود فرو رفتن
    • استفاده از داروهای آرام بخش
    • نفسهای عمیق و احساس کمبود اکسیژن
    • عصبی بودن و پرخاشگری

    فرد سوگوار به علت روبارویی با واقعیتی ناخوشایند ممکن است دچار هر یک از حالت های بالا شود که امری طبیعی و لازم می باشد. البته در آرام شدن فرد هم نقش به سزایی دارد.

     

    مراحل گذراندن سوگ

    • شوک و انکار
    • تجربه ی درد، رنج ، غم وخشم
    • حسرت و چانه زنی
    • ترس و افسردگی
    • پذیرش

     

    راهکار کنار آمدن با سوگ

    • به فرد اجازه ی کنار آمدن با موضوع را بدهید. یعنی فرد آمادگی زندگی بدون عزیز خود را بیابد. این در مورد کسانی که عزیزشان برای مدت طولانی بیمار بوده وجود دارد. یعنی اطرافیان آمادگی این مسئله را پیدا کرده اند.
    • فرصت ابراز غم و اندوه و گریه را به سوگ دیده بدهید.
    • مراسم برگزاری سوگ به فرد سوگوار احساس تنها نبودن و شریک غم داشتن را می دهد تا بتواند با کمک دیگران خود را بیابد.
    • صحبت در مورد عزیز از دست رفته و تکرار خاطرات و مرور گذشته و حتی پروسه ی درگذشتش، و درک از جانب دوستان و خانواده در کاهش غم به فرد کمک می کند.
    • توجه به تغذیه و خواب، ورزش و مسائل بهداشتی در برگشت فرد کمک می کند.
    • داشتن نظم و برنامه ریزی روزانه، باعث برگشت به زندگی عادی می شود.
    • برقراری رابطه با دوستان ، برگشت به محیط کار و تحصیل، کمک بزرگی می باشد. گاهی افراد فکر می کنند اگر لباس مشکی از تن در بیاورند یا در مراسم و جشن های فامیل شرکت کنند به عزیز از دست رفته اهانت و حتی خیانت کرده و او را بی احترام کرده اند.
    • پذیرش واقعیت مرگ در کنار آمدن با آن مهم است. اولین فقدان و جدایی انسان در ترک از رحم مادر و سپس از شیر گرفتن و به مدرسه رفتن و ازدواج و... انجام می شود. تمام این مراحل به دنبالش رنج بوده ولی استقلال و توانمندی را به دنبال دارد.
    • برای برگشت به حالت اول، باید صبور بود. از دست دادن عزیز زندگی و قلب و روح انسان را از هم پاشیده و همه چیز سخت و تلخ می باشد.
    • به سئوالات فرد داغدار با دقت پاسخ دهید.
    • فعالیت هایی مثل نقاشی ، موسقی، پیاده روی، مراقبه و عبادت در رشد روحیه ی فرد بسیار موثر است.
    • انجام کارها را با توجه به توانایی خود انجام دهد و از دیگران در صورت لزوم کمک بگیرد.
    • داشتن یک سری احساسات و به هم خوردن نظم همیشگی در کار و برنامه ها طبیعی بوده و از دست دادن جذابیت های قبل هم امری طبیعی می باشد که به مرور زمان حل می شود.
    • کاهش و افزایش حالات روحی و هیجانی در موقعیت های مختلف وجود دارد و به مرور فرد با تمام حالت ها کنار آمده و تنظیم جدیدی برای برنامه ها به وجود می آورد.
    • کمک گرفتن و صحبت با یک مشاور کمک بزرگی است تا فرد خود را تنها نبیند و راه درست را در نظر بگیرد.
    • به هیچ وجه درصدد توجیه فرد سوگوار نباشید، چون از نگاه او این امری غیر طبیعی است.
    • از تجربه های خودتان برایشان بگویید و کم توجهی او به خودش را به زبان بیاورید.
    • به فرد سوگوار تلفن زده یا در مراسم شرکت کنید و یا کارت تسلیت بفرستید.
    • شنونده ی خوبی باشید، احساساتش را بپذیرید و اظهار نظری در مورد احساسات او نکنید.
    • از فرد سوگوار حمایت و مواظبت کنیدو سنگ صبور خوبی باشید.

     

    توصیه های نهایی

     

    در صورت امکان اجازه ی دیدن جنازه ی عزیز از دست رفته را به فرد بدهید.

    افراد داغدار را کنار هم قرار دهید تا تسلی هم باشند.

    اگر فرد داغدار سکوت کرد ، او را وادار به صحبت نکنید و با بهانه های مختلف به او نزدیک و حمایت خود را از او نشان دهید.

    فرد داغدار نیاز دارد بارها داستان را بازسازی کند ، پس این اجازه را به او بدهید و همدلی کنید.

    به او وعده های واهی ندهید و فقط بگویید اوضاع مثل قبل نمی شود ولی مانند اکنون هم نخواهد ماند.

    سعی کنید فرد داغدیده به شما وابسته نشود تا بعد از ترک شما و تنها ماندن دوباره دچار فقدان و تنهایی مجدد نشود.

    باید در صحبت با فرد سوگوار او را آماده ی رویارویی با واقعیت کرد. از اتفاقاتی که برای بقیه افتاده و چگونگی گذراندن این مراحل را در آن روزها، بازگو کرد.

    به جای تاسف برای سوگ عزیز از دست رفته ، به او بگویید شما در حال گذراندن دوره ی سوگ هستید تا او متوجه شود که این دوره فرایندی است که بعد از مدتی رفع می شود و همیشگی نیست.

    افراد داغدار را دور هم و برای کودکان فرصت بازی و سرگرمی فراهم کنید.

    دیدن حالتها و بازی کودکان و رفتن به طبیعت می توناد در بازسازی روحیه ی فرد داغدار مفید باشد.

  •  

     

    احساسات مردان

    مقاله در مورداحساسات مردان

    زن و مرد هر دو در عین شباهت ها، تفاوت هایی نیز دارند و این خصوصیاتی است که خداوند در آنها قرار داده است.

    تا به حال با همسرتان برای پیاده روی بیرون رفته اید و بدون حتی یک کلمه برگردید؟

    چه احساسی داشتید؟خسته و غمگین از روابط خشک همسرتان با خود می گویید دیگر با او بیرون نمی روم.

    اگر این گونه بوده است پس حتماً او اهل ابراز احساسات نیست، .بسیاری از افراد می گویند: مردان از زنان کم احساس تر هستند.

    دکتر دیوید پاول می گوید: مغز انسان دو نیمکره دارد . نیمکره ی راست مخصوص عواطف و احساسات و نیم کره ی چپ مرکز منطق می باشد. سیم کشی مغزدر زنان و مردان متفاوت و در زنان قوی تر است. در زنان شبیه بزرگراه و در مردان شبیه کوره راه باریک.

    خانم ها در عین واحد از هر دو نیمکره استفاده کرده ولی مردان فقط می توانند از یک نیمکره استفاده کنند. به همین علت نمی توانند هم رمانتیک و هم منطقی باشند .مغز زنان عمومی تر و برای مردان، تخصصی تر کار میکند.

    برخی افراد در بروز احساسات خود مشکل دارند و نمی توانند عمیق ترین احساسات خود را به زبان بیاورتد. در بیان احساس وعشق و علاقه ی خود سرد و سخت هستند. اجازه ی ورورد به کسی را به درون خود نمی دهند.

    هیچ چیز به اندازه ی بی احساسی ،یک زن را عصبی نمی کند .

    آیا تا به حال فکر کرده اید چرا بعضی مردان نمی توانند احساس واقعی خود را بروز دهند؟ این حالت هم به فرد و هم خانواده ،آسیب های فراوان وارد می کند.

    عدم بروز احساس منجر به طلاق عاطفی و در نهایت طلاق در زندگی می شود.

     

     

    ویژگی مردان و تفاوت آن با زنان

    مردان بسیار مستقل، پرخاشگر، سلطه طلب، خویشتن دار در بحران ها، متمایل به رقابت جویی، اعتماد به نفس بالا ولی در مقایسه شدن  با دیگران اعتماد به نفس پایین نشان می دهند. یادگیری بهتر و شیفته ی ریاضی و مقوله های علمی هستند.

    در توانایی های فضایی مثل دست کاری کردن اشکال و تصور شکل به طور ذهنی، تشخیص اشکال مختلف و آزمون های ریاضی قوی تر هستند.

    مردان دوست دارند هنگام صحبت سراغ اصل مطلب رفته و حاشیه را کم کنند. مردان سکوت را بر حرف زدن ترجیح می دهند. آنان همیشه در دل به همسر خود علاقه و مهر می ورزند و تصور می کنند همین مقداربودن  مهر و علاقه برای یک زن کافی است.

    مردان چون مدام به فکر راه حل هستند، با کوچک ترین ناراحتی زن  به دنبال راه حل مشکل هستند، در حالی که به هم ریختگی های زن ریشه در کمبود احساس از طرف همسر می باشد. عدم درک زن از طرف همسر موجب عصبانیت زن شده و راه حل های او را به حساب باز کردن گره  از سر مرد می داند.

    نقش رهبری را بهتر ایفا می کنند. دوستی آنان بر پایه ی انجام فعالیت ها و گرایش یه مسایل اقتصادی و سیاسی و نظری دارند.

    در مهارت های ارتباطی ، قاطع ،آمرانه وقدرت نمایانه هستند.

    ادراک شنوایی مردان کم تر از زنان و در بینایی کلی بین و به طور کلی دراک زنان بالانر از مردان است.

    احساسات6

     دلایل عدم بروز احساس در مردان                                                                                               

    1-مشکلات مالی و اقتصادی

    2-ناراحتی از شخص دیگر

    3-بی علاقگی شوهر

    4-تنبیه همسر با نشان ندادن احساس

    5-فرد سوم در زندگی

    6-درون گرا بودن شوهر

    7-بلد نبودن ابراز احساس و مهارت های زندگی

    8-الگوگیری غلط و فرهنگ غالب در جامعه

     

     

    نشانه های دوست داشتن

    وقتی به چشمانتان خیره شده و شما مچ او را می گیرید.

    مردان همیشه وسایل و لوازم و اشخاصی که دوست دارند خیره می شوند. .ممکن است نوع نگاه آنان مخفیانه یعنی زمانی که در حال انجام کاری هستید باشد و یا به صورت مداوم

    خانه را پر از خوراکی های مورد علاقه ی شما می کنند..

    لباس خریداری شده ی شما را بیشتر می پوشد و اگر اجازه ی خرید لباس به طور کامل را به شما داد یعنی اجازه ی کنترل خود را به شما سپرده است.

    اگر نمی دانست چه کسی پشت خط است و به شما اجازه ی جواب دادن داد یعنی کار و مسئله ی پنهانی ندارد و شما را در اطلاعات شخصیش صمیمی می داند.

    سعی می کند روزهای تعطیل را با شما سپری کند.

    برای مشکلات مختلف گریه و زاری نمی کند و به دنبال راه حل است و حتی به شما در این برهه از مشکلات آرامش می دهد.

    تفاوت بین امور مهم وغیر مهم را دانسته و روی کار غیر مهم متمرکز نمی شود.

    اهمیت خانواده را دانسته و با توجه به محبت نسبت به شما به اطلاعات دیگران نزد خود احترام گذاشته و حتی برای شما هم  بازگو نمی کند.

    به نیازهای شما احترام و الویت بندی کرده و در اولین فرصت نیاز شما را برطرف می کند.

    احساسات 8

     

     

    خب حالا :

    با او منطقی صحبت کنید و از جروبحث با او بپرهیزید. جرو بحث و دعوا زندگی زناشویی شما را به خطر می اندازد. با او در مورد غم و نگرانی های خود بگویید. ارزش زندگی را برایش بازگو و از ارزشمندی او در زندگی بگویید.

    در رفتار خود برای بروز احساس نسبت به همسرتان زیاده روی نکنید چون باعث ترس در او می شود و این به دلیل بلد نبودن او می باشد و البته سرد و خشک هم رفتار نکنید.

    اگر مشکلی دارید از مشاوره کمک بگیرید و مشکل را با او مطرح کنید.

    گاهی همسرتان نمی داندکه به درستی به شما ابراز احساس نمی کند، چون او در ذهن شما وجود ندارد.و دقیقاً خواست ونیاز شما را نمی داند. البته افراد با هم تفاوت هایی دارند.

    در موقع بروز اشتباه از طرف مردان، ،مستقبیماً او را مقصر نشان ندهید .بلکه ابتدا عوامل دیگر دخیل در اشتباه او را ذکر ، تا او سهم خود را از اشتباه بگوید.

    مردان را به خاطر، اقتدارو تواناییها و شخصیت خودش دوست داشته و به او بها بدهید و پیشرفت های کاری و مالی را ابزارهای پیشرفتی وی در موقعیت های اجتماعی که منجر به رشد شخصیت وی می شود بدانید.

    آنان فعالیت های مختلف خود را در الویت برنامه های خو.د قرار می دهند ولی هرگز اجازه ندهید روابط عاطفی شما هم فدای کار و فعالیت شود.

    برای فوران صمیمیت مردان به آنان قدرت دهید.

    مردها دوست دارند که از آنها تقدیر شود پس آنان را مورد ستایش قرار دهید و آنان را حلال مشکلات خود بدانید.

    او را تایید و تشویق کرده و مطلقاً سرکوفت و تحقیر، پند و نصیحت نکنید.

    اشتباهات کوچکش را که قابل چشم پوشی است ببخشید.

    آنها مشکلات را کوچک و ناچیز می کنند تا با شما همدردی کنند و این مختص مردان است.

    مرتب از او تشکر کنید مطمئن باشید پررو نمی شود بلکه برای گرفتن تایید و جلب نظر شما کارهای بیشتری انجام داده تا از او سپاسگزار باشید.با این قدردانی ها او می فهمد ما متوجه زحمات او بوده و قدردان هستیم و همچنین نیروی مضاعف به آنان می دهد.

    از مقایسه ی او با دیگران پرهیز کنید چون او تمام تلاش خود را برای  بهبود زندگیش انجام می دهد و این مقایسه  موجب عصبانیت وی شده و فکر می کند متوجه زحمات و فداکاریهایش نیستید.

    مردان از همسران خود، توجه، عشق، احترام، تایید و مهربانی می خواهند پس دریغ نکنید.

    مردان را نان آور اصلی خانواده بدانید و احساسات خود را بروز دهید.

    وقتی مشکلات افزایش می یابد آنان نیاز به غار تنهایی خود دارند تا کمی خود را به آرامش برسانند، پس باید مراقب سرو صدای بچه ها و انجام کارهای مزاحم برای او و رفتار خود باشید ،چون بعد از مدت کوتاهی به حالت اولیه برمی گردند.

    برای زندگی خود و آرامش خانواده وقت بگذارید چون خیلی زود دیر می شود.

     

     

     

     

     

  • ناخن جویدن

    مقاله :ناخن جویدن

    تا به حال فردی را دیده اید که مرتب دستهایش در دهان برده و ناخن هایش را  بجود؟ یا با فردی روبرو شوید که کنار ناخن هایش زخم و تا نیمه ی انگشت پوست کنده شده است؟

    اگر به دست های این افراد نگاه کنید اکثر آنها ناخن ها تا ته خورده شده و گوشه های آن هم با وضع بدی زخم گشته است .آیا می دانید چرا بعضی افراد ناخن می جوند؟ موهای سبیل یا ریش خود را می کنند؟ مرتب انگشتان را می شکنند، مکیدن شست یا انگشت در بینی کردن،چرخیدن های پشت سرهم در اتاق و یا....را انجام می دهند؟

    دیدن این رفتار، نه تنها خوشایند نیست بلکه برای سلامتی خود فرد هم ضرر دارد و در ضمن به زیبایی او هم آسیب می رساند و از نظر دیگران فرد متزلزلی می باشد.

    اطرافیان این افراد از چنین رفتارهایی ناراحت و دچار نگرانی در مورد سلامتی عزیز خود می شوند و دنبال راه حل مناسب برای ترک این رفتارها می باشند و گاهی به روشهای غیر اخلاقی یا خشونت دار متوسل شده و به فرد آسیب بیشتر می زنند.

    بسیاری از این رفتارها در مواقعی که فرد دچار اضطراب درونی گشته و یا راه حل مناسبی برای مشکل خود نمی یابد و یا نمی تواند مشکل را ارزیابی و تجزیه کند و یا خارج از توان سنی یا عقلی و رشدی او می باشد به وجود می آید و فرد با این کار سعی در ایجاد آرامش در خود دارد.

    ناخن جویدن عادتی است که فرد را  از دنیای بیرون قطع و فرد را به لاک خود فرو برده و باعث برخی رفتارهای ناخوشایند می شود.

    گاهی برخی اختلالات مثل اختلال کمبود توجه وبیش فعالی، اختلال تومور، وسواس فکری، عقب ماندگی ذهنی، افسردگی حاد،  اضطراب عمومی، اختلال هراس و اضطراب جدایی می تواند دلیلی برای ناخن جویدن در کودکان باشد.

    ناخن جویدن معمولاً از 1 تا 5 سالگی شروع شده، به مرور در 9 تا 15 سالگی افزایش می یابد، ولی در نوجوانی متوجه این عادت زشت و زننده می شوند. و از این رفتار ناراحت و در صدد رفع آن می باشند، که گاهی موفق ولی در بیشتر اوقات چون زمان زیادی درگیر آن بوده، به راحتی نمی تواند این کار را کنار گذارد.

    این اختلال در دخترها بیشتر از پسرها دیده می شود. دخترها به علت احساسات بیشتر ، به همه ی مسائل بیشتر واکنش نشان داده و زودتر تحت تاثیر مسائل قرار می گیرند لذا در معرض ناراحتی های روحی و روانی بیشتری قرار دارند. البته باید آمار را به صورت علمی بررسی کرد.

     

     

    عوارض ناخن جویدن

    1. کسب آرامش لحظه ای و ماندگاری بلند مدت
    2. از بین رفتن زیبایی ظاهری دست ها و انگشتان
    3. کاهش اعتماد به نفس
    4. افزایش اضطراب
    5. افزایش افسردگی و گوشه گیری
    6. کاهش عملکرد ذهنی، اجتماعی
    7. تمسخر توسط گروه همسالان
    8. تبدیل شدن به عادت رفتاری زشت و ناخوشایند
    9. مبتلا شدن به بیماری های مختلف و ناراحتی گوارشی بر اثر قورت دادن ناخن و حتی خونریزی معده و عفونت های مختلف

          10-تذکرات زیاد والدین و اطرافیان

         11-احساس عدم کنترل خود توسط خود فرد

    ناخن جویدن2  

    علت ناخن جویدن

    ناخن جویدن نوعی پرخاشگری علیه  خود فرد است  که فرد می خواهد ناخوداگاه به خود آسیب برساند.

    مهم ترین بخش هر اختلال یا بیماری تشخیص علت و دلیل آن می باشد تا بتوان راهکار درستی برای آن انتخاب کرد.

    • فشارهای عصبی و مشکلات روزمره ی خارج از ظرفیت فرد
    • عصبانیت خارج از کنترل
    • اعتماد به نفس پایین
    • کم رویی و خجالتی بودن
    • الگوبرداری و تقلید از والدین یا کسانی که مورد علاقه ی فرد هستند.
    • تجربه ی مثبت از پیامد رفتار
    • تماشای فیلم های مهیج و ترسناک
    • امتحانات و صحبت در گروههای بزرگ مثل کنفرانس دادن
    • اضطراب ناشی ار مسئله ی فرد
    • واکنشی برای تخلیه ی هیجانهای ناخودآگاه فرد برای خودآزاری
    • احساس گناه و تنبیه خود
    • تولد نوزاد جدید
    • ورود به مکان جدید مثل مدرسه ،مهد یا جدایی از والدین
    • تروما و شوکهای ناگهانی شدید
    • جدایی از والدین
    • ترس از آسیب بدن و تاریکی

    نتخن جویدن5

     

    درمان

    شما به عنوان پدر و مادر بیشترین سهم را در بروز ،افزایش و یا کاهش و رفع این اختلال در فرزندتان را بر عهده دارید. پس باید در کمال آرامش به کودک نزدیک شده ، با او در مورد تمام مسائلش صحبت و از مشکلات ذهنی او اطلاع پیدا کنید.

    • شناسایی نیازهای فرزندتان
    • سخت گیری های شدید و دیکتاتوری بودن والدین
    • خجالتی و کمرو بودن
    • عدم واکنش تند توسط اولیا و اطرافیان نزدیک
    • سنجیده رفتار کردن والدین و عدم ایجاد اضطراب توسط والدین
    • شناسایی علت اضطراب
    • عدم سرزنش، تحقیر، تنبیه و تمسخر یا سرکوب
    • تشویق در صورت عدم انجام رفتار ناصحیح مخصوصاً کلامی
    • کوتاه کردن مرتب ناخن ها و سوهان کشیدن
    • صبر و حوصله در طول دوره ی درمان
    • تنها نگذاشتن کودک و اختصاص دادن زمان بیشتر به او
    • حواس پرتی در زمان ناخن جویدن
    • دادن اعتماد به نفس و استفاده از کلمات تشویقی
    • زدن چسب رنگی با موافقت خودش روی ناخن ها
    • نشان دادن تصاویری از ناخن های آسیب دیده و زخم ها و میکروب های مربوط به آن
    • گرفتن فیلم بدون متوجه شدن خودش و نشان دادن حرکاتش به خود
    • قرار دادن فرد در زمان ناخن جویدن در مقابل آیینه
    • خواندن کتاب ها ی مرتبط بدون تذکر به رفتار وی
    • صحبت در مورد عادت رفتاری وی بدون قضاوت کردن و برچسب زدن به او
    • اطمینان دادن به او در حمایت از او برای ترک رفتارش
    • جایگزینی فعالیت جذاب با دست
    • استفاده از فعالیت مورد علاقه ی فرد یا ورزش
    • متناسب بودن سطح توقع از فرد با توجه به تواناییهایش
    • ریلکس کردن توسط خود فرد در زمان هیجان، خشم ،ترس یا هر احساس تکان دهنده
    • کمک گرفتن از مشاور و متخصص
    • گذاشتن قانون در مورد نجویدن ناخن ها ،کوتاه کردن آن و پایبند بودن به قانون ها
    • استفاده از برچسب تشویقی برای رعایت قوانین
    • دارو در صورت نیاز و تجویز متخصص

     امیدوارم در صورت هر گونه اختلال در خود و فرزندان یا عزیزانتان با گرفتن اطلاعات کامل پیرامون آن و مراجعه به متخصص آن ، بهترین راه حل را انتخاب کنید و کم ترین آسیب را به روابط خودتان وارد کنید.

    ناخن جویدن ،مشکل درونی حل نشده و ناشی از اضطرابی است که باید به آن در اولین زمان روئیت توجه کافی و لازم را داشت.

     

  • مقاله: چرا دچار سوء تفاهم می شویم؟

    تفاهم:توانایی تحمل تفاوت هاسوءتفاهم2

    تا حالا شده با کسی صحبت کنید و بعد متوجه شو.ید که منظور شما را طور دیگر برداشت کرده و از شما ناراحت شده است؟

    سوء تفاهم یعنی برداشت غلط از سخنان و رفتار طرف مقابل. چون پی بردن به معنای حقیقی حرف ها و رفتارهای دیگران از راه حدس و گمان انجام می شود سوء تفاهم پیش می آید. .سوء تفاهم از نفهمیدن مطلب بدتر بوده و آسیب بیشتری به خود فرد و رابطه می زند. اگر سوءتفاهم در روابط خانوادگی پیش بیاید ،فرد را از ادامه ی رابطه محروم و او را در تنهایی فرو می برد.

    سوء تفاهم به دلیل نبود اطلاعات لازم در مورد موضوع پیش می آید و تصاویر ذهنی ساخته شده، بر اساس اطلاعات خود فرد بوده و ممکن است اشتباه باشد

    اگر ما از هر چیزی تصویری داشته باشیم با شنیدن آن کلمه ،همان تصویر در ذهن تداعی می شود.

    در صحبت کردن مشکل جدی زمانی پیش می آید که هر دو طرف معنای یک کلمه را می دانند ولی هر کدام برداشت متفاوتی از آن کلمه دارند.

    رفتار دیگران به آسانی قابل دیدن است اما، تفکر انسانها را نمی توان دید و فقط می توان حدس زد. البته تشخیص احساسات و هیجانات دیگران از تشخیص افکار هم سخت تر است چون درونی است.

    در صحبت کردن ابتدا منظور گوینده مهم است که فقط خودش از آن ها اطلاع دارد.. فاکتور بعدی بیان گوینده است،  که به صورت شفاف بیان نشده و دقیق و واضح نیست بلکه توضیحاتی پوشیده و یا ذهنی بوده که فقط خودش متوجه می شود. قسمت دیگر، برداشت شنونده است که توضیح و تفسیری است که او از سخنان و رفتارهای گوینده کرده که ممکن است با منظور واقعی گوینده به طور کامل متفاوت باشد.

    برای شفاف شدن صحبت بین دو طرف، باید منظور خود را به طور کامل با جزئیات بیان کرد، نه به صورت کلی و مبهم و پیچیده. برای این شفافیت باید به سخنان گوینده به صورت فعال گوش کرد. یعنی گاهی سخنان او را با تکان دادن سر تائید و یا اگر متوجه بخشی نشده آن را سئوال کرد تا هیچ قسمتی مبهم نماند.

    برای دوری از سوءتفاهم در گفتگو باید مطمئن شد معنای جملات در ذهن گوینده و شنونده یکی باشد .برای این کار برای صحبت های خود می توان توضیحات کامل را بیان کرد تا فرد نکات مورد نظر ما را متوجه شده، و اگر موضوعی برایش ابهام دارد بیان کند. یا می توان در مورد مسئله، سئوال کرد که آیا منظور همین است؟

    سوءتفاهم2

     

    دلایل سوءتفاهم :

    نداشتن شناخت از طرف مقابل

    نداشتن مهارت برقراری ارتباط و سخن گفتن

    نااگاهی از تفاوت جنسیت ها و مراحل رشد در هر فرد

    پافشاری در اثبات سخن خود

    تعصب و پافشاری روی باورهای خود و اثبات به دیگران

    عدم گفتگو

    نداشتن شهامت برای بیان مسئله ی اصلی

    ترس از تایید نشدن در برابر د یگران و برداشت کردن شخصی به جای سئوال کردن

    توقعات زیاد

    کوتاه آمدنهای افراطی

    بیان نکردن مشکل خود و درون ریزی ناراحتی

    نداشتن آگاهی در مورد روش بیان مسائل

    عادات ذهنی قوی در ناخودآگاه روی باورهای غلط که خواسته های مارا دیگران بدون گفتن ما باید بدانند.

    برآورده نشدن انتظارات و قولها و بیان نکردن علت

     

    اگر همیشه و برای همه چیز از خواسته و منفعت خودتان بگذرید ، زمانی می رسد که دیگر توان کوتاه آمدن و تحمل دیگران را ندارید و جایی که باید ببخشید و یا از منافع خود کوتاه بیایید، این کار را نکرده و موجب خدشه دار شدن روابط خودتان می شوید.

     اگر رفتارها یا صحبت هایی که موجب ناراحتی شما شده است را با فرد مقابل مطرح نکنید اصلاً فرد مخاطب متوجه مشکل نشده  و شما هم نتوانسته اید مسئله را شفاف بفهمید و دچار سوءتفاهم شده اید. البته روشهای بیان کردن و صحبت در هر موضوعی را باید یاد گرفت و با توجه به مکان، زمان، موضوع، شرایط فرد مسئله را عنوان کرد .

     

    راهکارها

    • از مشکلات پیش آمده لیستی تهیه کنید.
    • هدف خود از گفتگو را مشخص کنید.
    • راه حل های مختلف را ایجاد کنید.
    • راه حل ها را ارزیابی کرده و نقاط کاستی و یا بهتر شدن آن را یادداشت کنید.
    • بهترین راه حل را انتخاب و انجام دهید.
    • ابتدا سهم خود را در سوءتفاهم مشخص کنید.
    • نقاط ضعف خود را شناخته و در صدد اصلاح آن برآیید.
    • نقاط قوت خود را تشخیص و در جمع های مختلف از آن استفاده و آن را رشد دهید .
    • به فردی که با شما مخالفت کرده و یا سوءتفاهم ایجاد شده خوب گوش کنید تا مشکل اصلی را جستجو و پیدا کنید.
    • به فکر ثابت کردن حرف خود نباشید و همیشه تمام حق را به خودتان ندهید و به جای آن خود را به جای طرف مقابل گذاشته و از دریچه ی نگاه او مشکل را ببینید.
    • اجازه دهید طرف مقابل شما ارزشی که برای او قائل هستید را فهمیده و رابطه را مهم تر از مسئله بداند.
    • به جای تمرکز بر افکار خود برای پاسخ دادن، روی احساسات خود تمرکز و نفس عمیق کشیده و با احساسات خود سخن بگویید.
    • یادتان نرود که فرد مقابل شما دشمن شما نیست، بله دوست، همکار، همسر، فرزند و یا کسی است که تا دیروز رابطه ی محکمی داشته و امروز دچار سوءتفاهم شده است، پس برای خودتان جناح بندی و یار کشی نکرده و سعی کنید دوستی ها را به یاد آورده و درصدد رفع موضوع باشید.
    • اگر سوءتفاهم در رابطه ی شما، وضع کاری یا خانوادگی طولانی و مشکل ساز شد و نتوانستید آنرا به تنهایی حل کنید، حتماً از مشاور کمک گرفته و الگوی رابطه ی خود را از نو ساخته و مسئله را حل کنید.

     

    وقتی دو نفر با دو نوع سطح فرهنگ متفاوت، سطح رشدی و اجتماعی و مذهبی متفاوت و تفاوت های بسیار دیگر در کنار هم در فضای یک خانه، اداره، محل کار و یا تفریح قرار می گیرند ،بروز اختلاف و سوءتفاهم اجتناب ناپذیر است مخصوصاً اگر زمان زیادی را با هم باشند.

     

    یادتان باشد در هر رابطه تفاوت ها و نقاط قوت و ضعفی وجود دارد که طبیعی می باشد .ولی اصلاح ضعف ها و کاستی ها و رشد دادن نقاط قوت در هر رابطه ای ضروری است.

     اما گذشت و بخشش در مورد اشتباه دیگران به مستحکم تر شدن رابطه در جایی که فرد پشیمان بوده و می خواهد جبران کند، کمک زیادی می کند.

  •   مقاله :شکاکی

    هر بار با کسی صحبت می کنم بعدش باید یک ساعت توضیح بدهم که چه کسی بود ؟ برای چه چیزی  باهاش صحبت کردم؟ در مورد چی صحبت کردم؟ اصلاً تو کل زندگیم باید مدام باز خواست بشم و توضیح بدهم .واقعاً دیگه خسته شدم .

    شک و بی اعتمادی و بدبینی، نوعی اختلال است که گاهی فرد را دچار رفتارهایی می کند که از نظر بقیه غیر عادی و جنون آمیز می باشد.او خود را مدام در معرض خطر دیده و فکر می کند همه می خواهند به او ضربه و یا آسیب برسانند.

    بدبینی یک از ویژگی های شخصیتی می باشد که عوامل مختلفی در آن دخیل است و شناختن این عوامل به برطرف شدن این مشکل کمک زیادی می کند. اگر این اختلال شدت یابد به اختلال پارانوئید تبدیل می شود.

    شناخت در مورد گذشته و شخصیت فرد در شناسایی علت درست به ما اهمیت زیادی دارد.

    شک و بدبینی ، نوعی وسواس فکری به حساب می آید که در افراد حسود و خود کم بین مشاهده می شود.

     

    به یاد داشته باشید که اعتماد چیزی به دست آوردنی است و به طور خودکار حاصل نمی شود.

     

    آثار بدبینی و بی اعتمادی

    بدبینی و بی اعتمادی به غیر از لطمه ای که به ارکان خانواده و روابط می زند ، الگوی نامناسبی برای فرزندان می باشد و احساس ناامنی را در آنها شکل داده و لذت زندگی را از افراد خانواده می گیرد .مشاجرات و بدخلقی ها، اجازه ی رشد را به افراد نمی دهد و عزت نفس و اعتماد به نفس را در تک تک افراد کاهش می دهد.

     

    سوءظن3

    علل بدبینی و شکاک بودن

    • داشتن تجربیات ناخوشایند در نوع ارتباط با والدین: کودکی که مدام در برخورد والدین بدرفتاری دیده و نیازهایش سرکوب می شود، باعث می شود نوع دید این کودک به دنیا و انسانها بدبینانه شکل گرفته و تاثیر آن در بزرگسالی مشهود است. دوران کودکی و سالهای اولیه و نوع ارتباط والدین و کیفیت آن در شکل گیری اعتماد نسبت یه دنیا از اهم علل بدبینی در فرد است. اگر همسر شما در ارتباط با والدین خود درگیر مشکلی بوده یا هست، این مشکل می تواند بر نوع ارتباط شما موثر باشد.
    • داشتن تجربیات ناخوشایند در ارتباط عاطفی : برای داشتن یک رابطه ی عاطفی ، باید بین افراد اعتماد وجود داشته باشد. وقتی همسران نسبت به هم رفتارهایی چون خیانت یا شیطنت های بی جا انجام داده و فرد مقابل را نسبت به خود بی اعتماد می کنند نمی توان از فرد مقابل انتظار اعتماد داشت.
    • از بین رفتن اعتماد: در زنان امنیت در رابطه اهمیت زیادی دارد. هر گونه بی اعتمادی ،از نوع نگاه تا صحبت و یا رفتار می تواند منجر به بدبینی شود.
    • علاقه و عشق زیاد از حد به هم: هر فرد همسرش را متعلق به خود دانسته و هر نوع رفتار با دیگران برایش سخت است. به مرور فرد فکر می کند رفتار همسرش به دلیل این است که نتوانسته همسر خود را تسخیر کرده و احساس شکست می کند. این به دلیل عدم شناخت کافی زوجین نسبتت به یکدیگر بوده که به مرور زمان زمینه ی بهانه و ایراد را در همسران به وجود آورده و بدبینی ها شروع می شود.
    • اضطراب و نگرانی در مورد وقایع: وقتی مدام درگیر خودخوری و استرس ناشی از گمان های خود باشید به مرور شک و بدبینی شکل گرفته و ذهن شما را درگیر می کند و از هر اتفاقی کوچک برای خود داستانی بزرگ درست می کنید.
    • حسادت دوستان: گاهی حسادت دوستان در مورد زندگی شما باعث حرف ها و رفتارهایی از جانب دوستتان می شود که آرام آرام شما را نسبت به همسر خود بدبین می کند. پس حواستان به رفت و آمد و سخنان با افراد دیگر باشید.
    • سوالات بازجویانه: در مورد رفت و آمد و همکاری و نوع صحبت و... مرتب همسر خود را بازجویی نکنید. چون منجر به کمرنگ شدن احساسات درون رابطه شده و فرد از شریک بودن به رئیس و مرئوس تبدیل شده و نسبت به شما و کارهایتان بی اعتماد می شود.
    • نوع شخصیت فرد و منفی گرایی: تحت فشار قرار دادن همسر ،با نقطه ضعفش علت مهمی در بروز خدشه دار شدن روابط و بی کفایتی وبی اعتمادی می باشد .
    • مصرف مواد مخدر: از عوارض مصرف مواد مخدر و الکل بدبینی می باشد .مسومیت ناشی از مصرف مواد می تواند موجب افسردگی و بدبینی در فرد شود. البته این به معنای این نیست که تمام کسانی که مواد مصرف می کنند به بدبینی دچار می شوند.

    این را باید بدانیم که گاهی افراد براثر یک تجربه نسبت به موضوعی بی اعتماد می شوند و در بقیه ی زمینه ها این گونه نیستند ولی فرد بدبین نسبت به تمام موارد بدبین می باشد.

    سوءظن4

     

    راهکار مقابله با شکاکی

    قبل ااز هر کاری با خدا صحبت کنید: اجازه دهید قلبتان با خدا انس بگیرد .شما از احوالات درونی همسر خود آگاهی ندارید اما خدا به همه چیز آگاه و واقف است.

    1. تحت تاثیر قرار نگیرید: به جای توضیحات اضافه در مورد زمان و مکان واشخاص فقط شنونده باشید به حرف ها و نگرانی های او فقط گوش کنید، اجازه دهید احساسش نسبت به رفتار شما را توضیح دهد بدون واکنش تند با او همدلی کنید.
    2. بهانه دستش ندهید: بعضی رفتارها مثل دیر آمدن یا در محل خلوت تلفن زدن وصحبت کردن خصوصی با افراد دیگر را کنار بگذارید تا بهانه نداشته باشد.
    3. از افراد مورد اعتماد کمک بگیرید.
    4. صداقت داشته باشید: دروغ های کوچک یا پنهان کاری هر مسئله ای زمینه ی ایجاد بدبینی و بی اعتمادی را در فرد مقابل به وجود می آورد.
    5. اعتماد او را جلب کنید: با در دسترس بودن می توانید احساس نگرانی همسر خود را کاهش داده و از قبل برنامه های خود را به او اطلاع داده تا دچار هیچ گونه فکر مخربی نشود.
    6. جلوگیری از بروز خشم در برابر رفتار او: هر چند زندگی با فرد شکاک بسیار دشوار و زجردهنده هست اما واکنش تند شما و گرفتن حالت تدافعی در برابر او منجر به تشدید بدبینی و عصبانیت در هر دو نفر و بداخلاقی و یا مشاجره می شود و مشکل را حادتر می کند.
    7. نوشتن آسیب های وارد شده از بی اعتمادی و بدبینی برای هر دو نفر
    8. پیدا کردن فکرهای قبل از بروز شک
    9. ریشه یابی علتهای بی اعتمادی
    10. مشخص کردن زمان بروز شک و بدبینی
    11. فاصله گرفتن از افراد شکاک
    12. مرور مشکلات گذشته و تطابق آنها با واقعیت
    13. تقویت اعتماد به نفس
    14. پرهیز از قضاوت نا به جا
    15. شروع کارهای هنری چون موسیقی، نقاشی،خط و یا هر هنر دیگری و بروز ترس و نگرانی خود در آثار هنری
    16. شناخت خصوصیات اعضاء و برقراری ارتباط بهتر با یکدیگر
    17. صحبت با همسر خود:با همسر خود دقیق با دقت در لحن، تن صدا، زبان بدن و کلمات صحبت کرده تا متوجه درون طرف مقبلتان شوید.
    18. استفاده از دارو با تجویز پزشک

  • مقاله: بیش فعالی کودکان

     

     

     

    دیگه از بس بالا پایین می پره، همه رو خسته کرده. دیگه نمی تونم چی کار کنم، همه میگن لوسش کردی، تربیتش مشکل داره، از بس هر چی خواسته براش تهیه کردی.یک بار باهاش برخورد کن و جلوش بایست درست می شه .

    دیگه سعی می کنم هر جا میرم با خودم نبرمش و متوجه میشم هم اضطراب و هم افسردگی گرفتم .با همسرم هم دچار اختلاف شدیم چون مرتب میگه تقصیر تو هست وگرنه  بچه که از خودش چیزی بلد نیست.

    اینها حرف های مادری هست که از رفتارها و جست و خیزها و درس نخوندن بچش به تنگ اومده و مستاصل شده. به نظرتون ایراد کارش تو چیه؟تربیت یا الگو یا ممکنه مشکل دیگری در کار باشه؟

    اگر کودکی رفتارهایی چون( پرتحرکی زیاد، رفتارهای تکانه ای، تکانشگری، تمرکز کم) نشان داد باید در مورد بیش فعالی یا (( ADHDمورد مطالعه ی دقیق قرار بگیرد.رفتارهاش و مصاحبه ای که انجام میشه تحلیل شود تا معلوم شود بیش فعالی هست یا مدل تربیتی ایراد دارد؟

    این بیماری نوعی اختلال عصبی_رشدی است که به صورت های مختلف خود را نشان می دهد.

    این اختلال فقط مختص دوران کودکی نبوده و با ورود به دوران نوجوانی بهبود یافته ولی در صورت عدم درمان تا بزرگسالی  با کم توجهی، آشفتگی و کنترل تکانه ی ضعیف خود را نشان می دهد.

     

    علائم بیش فعالی

    • دوام علائم برای شش ماه متوالی
    • شروع بعد از 3 سالگی و قبل از 7 سالگی
    • تکانشگری و رفتارهای نامناسب و بدون فکر
    • دشواری در توجه کردن(کم توجهی، نقض توجه)
    • فعالیت بیش ازحد و حرکت کردن درشرایطی که انتظار نشستن وجود دارد مثل کلاس
    • پرخاشگری
    • بی قراری حرکتی و پیچ و تاب خوردن در حالت نشسته
    • خستگی مزمن و عدم تحمل انتظار کشیدن مثلا در صف
    • کمبود اعتمادبه نفس
    • نوسانات خلقی
    • قطع حرف دیگران یا دخالت در کارهای دیگران بدون اجازه
    • اضطراب
    • فراموشی
    • نادیده گرفتن جزئیات
    • حواس پرتی
    • انگیزه ی بسیار پایین
    • پریدن از یک شاخه به شاخه ی دیگر
    • مشکلات در روابط عاطفی

     

    با توجه به داشتن تکانشگری ،کمبود توجه و تمرکز  یا ترکیب آنها نوع  بیش فعالی در کوکان متفاوت است. این کودکان اغلب باهوش، خودجوش و دلسوز هستند. اما نگهداری از آنها کار بسیار مشکلی است چون با نافرمانی، فراموش کردن انجام کارها، عزت نفس پایین، مشکل در دوست یابی، بالا و پایین رفتن های عاطفی همراه است.

    مدلهای بیش فعالی

    نوع اول: پرتحرکی و رفتارهای تکانه ای، از ویژگی اصلی اختلال می باشد.

    نوع دوم: اختلال در توجه و تمرکزمی باشد.

    نوع سوم: هم پرتحرکی و هم اختلال توجه با هم به صورت ترکیبی وجود دارد.

    مشکل اصلی مبتلایان به این اختلاتل، بروز رفتارهای نامناسب و تکانشگری می باشد، که در منزل و مدرسه و تحصیل و در ارتباط با دوستان باعث مشکلات عدیده می شود.

    در تشخیص بیش فعالی، کودک هیچ گونه مشکل هوشی نباید داشته باشدوگرنه دیگر بیش فعال محسوب نمی شود.

    کودکان بیش فعال باید توسط خانواده و اطرافیان درک و طرز برخورد با آنها را والدین یاد بگیرند.

     

     

     

     

    عوامل موثر در ایجادADHD

    1. ژنتیک و سابقه ی بیماری روانی در والدین
    2. محیط خانوادگی
    3. تغذیه ی نادرست
    4. خواب ناکافی
    5. مصرف دارودر دوران بارداری
    6. آسیب های مغزی
    7. بیماری های عصبی
    8. حساسیت به مواد غذایی و مواد افزودنی
    9. عدم تعادل زیست شیمیایی مغز
    10. متغیرهای محیطی و مسمویت مثل سرب حاصل از دود اتومبیل ها و آلودگی هوا، محدودیت ها و تنیدگی های محیط
    11. سیگار کشیدن یا مصرف الکل توسط مادر در دوران بارداری
    12. تولد زود هنگام و یا وزن کم در هنگام تولد

     

    بیش فعالی از شایع ترین اختلالات روانپزشکی در کودکان و نوجوانان می باشد که نشانه های آن در زندگی از دوران کودکی شروع و گاهی تا بزرگسالی ادامه دارد و بر عملکرد روزانه ی زندگی خانوادگی، تحصیلی، شغلی و رشد فرد تاثیر می گذارد.

    در به وجود آمدن این مشکل ژنتیک بی تاثیر نبوده و عوامل خانوادگی نقش دارد. در پژوهش ها مشخص شده (والدین با سابقه ی بیماری روانی، سابقه ی بیماری روانی در وابستگان ،ترتیب تولدو...) در مقایسه با والدین سالم در داشتن فرزندان با اختلال بیش فعالی تفاوت معناداری وجود داشته است.

    البته نظریه های دیگر پیرامون تاثیر عوامل محیطی (نحوه ی برخورد خانواده با خصوصیات شخصیتی و فردی کودک، جمع همسالان و برخورد آنها) بر تکامل یا پیشرفت این اختلال تاکید دارد.

    استفاده ی زیاد از بازی های کامپیوتری می تواند در بروز عصبانیت و تشدید تکانشگری در این کودکان مهم باشد.

    جایگزین کردن بازی های خلاقانه و ورزش و خواندن شعر و داستان در کاهش تنش و آرام سازی این کودکان موثر می باشد.

     

    پیامد بی توجهی به بیش فعالی

    • سطح تحصیلی پایین
    • عزت نفس پایین
    • افسردگی
    • بزهکاری
    • اختلال های شخصیت
    • اعتیاد به الکل
    • سوءمصرف مواد
    • روان گسستگی
    • دورماندن از جمع اقوام و دوستان
    • فردی ضد اجتماعی
    • مشکل ساز کردن زندگی والدین
    • اضطراب، لکنت زبان، گستاخی

    راهکارها

    • صبور بودن والدین
    • آموزش والدین و آرامش و عدم پرخاشگری والدین در مواجهه با کودک
    • بازی درمانی
    • فنون شناختی: حذف رفتارهای نامطلوب و کسب رفتارهای تازه، تغییر تفکر کودک با خود صحبتی
    • روش های رفتاری: تقویت مثبت ، تقویت منفی، تنبیه، خاموشی، محروم کردن
    • تمرین های تعادل و توازن
    • آرام سازی
    • تقویت تمرکز
    • استفاده از سیستم پاداش دهی مثل برچسب
    • خوشحال کردن و سورپرایز کردن کودک بعد از یک رفتار خوب
    • استفاده از عبارات ستایشی مثبت برای ایجاد انگیزه
    • استفاده از نوروفیدبک(یادگیری مغز برای تنظیم خود و برطرف کردن نقایص خود)
    • دارو درمانی و استفاده از ریتالین یا ریوا- آتوموکستین
    • کوچینگ: مدیریت عادات و الگوهای رفتاری منفی و مدیریت زمان و الویت بندی

     

    زندگی مملو از امتحانات و مشکلاتی است که در صورت پذیرش آنها و برخورد درست و عاقلانه با گذشت زمان و پیگیری حل شده و خشنود از این آزمون با تجربه ی بیشتر در مراحل دیگر ثابت قدم تر ، قدم بر می داریم و داشتن کودک بیش فعال و کنار آمدن با این کودکان ،یکی از این آزمونها می باشد.

    داشتن مشکل، شادی، بیماری و.... جزئی از چرخه ی زندگی می باشد پس با توکل بر خالق هستی با اطمینان قدم بردارید.

     

     

     

     

     

  • مقاله : زنان و مسائل پیش روی آنان

    زن بودن در هر فرهنگی با ویژگی های مختص به خود شناخته می شود. زن بودن حکم می کند روی بعضی احساسات خود سرپوش گذارید و گاهی برخی از همین احساسات را انکار و یا سرکوب کنید.

    در کشور ما ایران زن بودن یعنی داشتن حد و مرز در رفتارو برخورد با اطرافیان، طبق ارزش های ایرانی، با نجابت بودن، حیا،گذشت، ایثار، بودن در عرصه ی فعالیت های  اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، همسر و مادر بودن و... معنی می شود.

    البته این تعریف در خانواده ها با فرهنگ های مختلف و قومیت ها ی مختلف فرق دارد و باز همین تعاریف از بعد از انقلاب و قبل از آن متفاوت است.

    اگر در جامعه ای به نقش زنان و دختران آن اهمیت داده شود، حتما آینده ی آن جامعه به سمت پیشرفت و ارتقای انسانی گام بر خواهد داشت.

    این زنان هستند که بستر رشد را برای افراد در خانواده مهیا ساخته و می توانند باعث بروز و یا کاهش تنش و صلح در این محیط گردند.

    همین دختران ،همسران و مادران آینده ای هستند که با تفکرات سازنده و یا مخرب خود می توانند زمینه ساز توسعه در تمام زمینه های انسانی و اجتماعی و اقتصادی و.. باشند.

    پس به آموزش و بها دادن به سطح رشد فکری این قشر از جامعه و دادن امنیت روانی و عاطفی باید توجه ویژه داشت تا بذرهای سالم و تنومند کاشته و در آینده منتظر محصول سالم و با کیفیت بود.

      

    مشکلات زنان

    • اقتصادو اشتغال و استقلال
    1. وضعیت اشتغال زنان: زنان در تمام عرصه های اجتماعی نقش مهمی داشته و تعیین کننده در سرنوشت خانواده و جامعه و کشور خود هستند. تداوم ، تکامل و پیشرفت جوامعی انسانی از نسلهای اولیه تا کنون مدیون خدمات و زحمات زنان می باشد. زیرا همین زنان زیر بنای تمدن های مادی در یادگیری زراعت و کشاورزی را بنا نهاده اند و از هر گونه کار و خدمتی ابا نکرده اند.
    2. انگیزه های اقتصادی: در تمامی جوامع نه فقط ایران، وضعیت اقتصاد خانواده و کمک به آن از دغدغه های زنان بوده است. بالا رفتن هزینه ها و تنوع در امکانات و افزایش تکنولوژی و بالا رفتن سطح توقع خانواده ،وضعیت اقتصاد خانواده ها را با بحران کمبود مواجه کرده و زنان را وادار به فعالیت های بیشتر در عرصه ی کار برای جبران کمبودهای مالی کرده است.
    3. استقلال طلبی زنان وساپورت روانی: زنان زیادی برخلاف نداشتن احتیاج مالی برای به دست آوردن استقلال مالی به بازار کار وارد می شوند تا بتوانند برای خود سرمایه گذاری و یا هر گونه هزینه ی شخصی را تقبل کنند و در برابر مردان از تساوی مدیریت امور خانه برخوردار گردند. این استقلال طلبی ،زمانی که آمار بیکاری مردان در جامعه بالا می رود و یا طلاق به وجود می آید خود را بیشتر نشان می دهد.
    4. انگیزه های اجتماعی: گاهی زنان برای به دست آوردن موقعیت های اجتماعی و داشتن شخصیت مجزا از خانواده وارد عرصه ی کار می شود. در خانه ماندن و انجام کارهای تکراری که گاهی زمینه ی هیچ گونه ترقی و رشد و یا استقلال مالی را به دنبال ندارد برای زنان خسته کننده و تمایل به کار بیرون را مهیا می کند تا فرد بتواند تواناییهای دیگر خود را نشان داده و از تخصص خود استفاده کند و جایگاه ثابتی را در جامعه برای خود رقم زند.

     

     

     

     

    • فرار دختران

    فرار دختران نوعی اعتراض به رفتار و روابط ناسالم و فراموش شدن خود درون خانواده می باشد.

    در ابتدا با یک فرار و ترک خانه شروع ولی تا تکدی گری، ولگردی، سرقت، خرید و فروش مواد مخدر، اعتیاد، فحشا، قتل و در خیلی موارد به خودکشی ختم می شود.

    در کلان شهرهای بزرگ با وجود ناهنجاری های زیاد و تنوع افراد و فرهنگ ها و ارزشها، اعتیاد والدین و طلاق آنها ،دختران برای رهایی از قدرت و زور در خانواده و یا نپذیرفتن فشار آنها و به امید قرار گرفتن در فضایی آرام تر و امن تر دست به این اقدام می زنند.

    • فقر در زنان

    بالا رفتن قیمت ها و پایین بودن درآمد خانواده ها و نداشتن مایحتاج اولیه ی زندگی ،متزلزل بودن جایگاه های شغلی باعث فقر در خانواده ها گشته و زنان بیشتر درگیر آن هستند.

     

    عوامل به وجود آمدن فقر بیشتر در میان زنان

    • نبودتساوی قدرت اقتصادی: زنان در مقایسه با مردان از قدرت اقتصادی پایین تری برخوردار هستند. سطح درآمد زنان کم تر از مردان بوده و در کل 1%دارایی ها در اختیار زنان می باشد.
    • مهاجرت مردان به مناطق مختلف اقتصادی و ماندن زنان در محل سکونت اولیه: در دنیا هرجا با مسئله ی بحران کشاورزی یا کاری مواجه می شود، این مردان هستند که به نقاط مختلف برای کار و کسب درآمد بیشتر مهاجرت کرده و زنان خود را در همان شهر یا روستا با تمام مشکلات تنها گذاشته و زنان برای سپری کردن ایام مجبور به کاری با درآمد پایین تر می شوند.
    • اثر سیاست ها ی اقتصادی بر زنان: چون زنان بیشتر در واحدهای کوچک مشغول کار می شوند ، قوانین و ضوابط اقتصادی اثر بیشتری بر این قشر وارد می کند و زنان اولین قربانی مقررات جدید شده و همین موجب فقر بیشتر آنان می شود.
    • عدم تساوی شاخص های توسعه ی انسانی: در کل زنان از شاخص های انسانی حقوق کم تری را نسبت به مردان دریافت می کنند مثلا دسترسی به آموزش، بهداشت،درآمدو...برای زنان کم تر است.

     

    • آموزش و تحصیلات عالی زنان: دختران و زنان نسبت به گذشته رغبت بیشتری برای تحصیلات به خصوص تحصیلات عالیه از خود نشان می دهند .آمارهای ورود و قبولی بیشتر دختران نسبت به پسران در زمینه ی ورود به دانشگاه این علاقه رانشان می دهد. در بسیاری از کشورها سیاست بر ریشه کن کردن بی سوادی و بالا بردن سطح تحصیلات دختران و زنان می باشد اما هنوز هم با موانعی چون نبود منابع، اراده، تعهد سیاسی کافی، تبعیض های نژادی و جنسیتی و....روبرو هستیم.

      

    • بهداشت زنان:در بسیاری از کشورها برنامه هایی برای بهداشت زنان با هدف بالا بردن امید زندگی در زنان به وجود آمده است.

    میزان بالای مرگ و میر در زنان به علت( بیماری های مختلف چون مالاریا، سل، بیماری های مسری و سوء تغذیه، ایدز و...) نبود بهداشت کافی در زمینه ی بهداشت مادران در دوران بارداری و بعد از آن، تغذیه با شیر مادر بیمار،اعتیاد مادرو بهداشت محیط کار و...باعث ماندن زنان در پایین ترین موقعیت زندگی و اقتصادی و اجتماعی و بهداشتی می شود.

     

     

    خب پس حالا

    • به دختران خود بها داده و ارزش گذاری آنان را منوط به سطح عملکردشان ندانید.
    • بین پسران و دختران خود تفاوت جنسیتی قائل نشده و هر کدام را مطابق شخصیت و جنسیت خود احترام کنید.
    • مولفه های خوشبختی را بشناسید.
    • روی آینده ی خود و فرزندانتان سرمایه گذاری درست کنید.
    • به نظرات افراد خانواده احترام گذارید.
    • هیچ چیز به اندازه ی ارتباط سالم خانواده زمینه ی رشد را برای همه ی اعضاء فراهم نمی کند. پس با هم وقت گذرانید و لذت ببرید.
    • به آموزش دختران خود در تمام زمینه ها اهمیت دهید.
    • به آنها اجازه ی انتخاب و نظر دادن بدهید.
    • به آنها بفهمانید با داشتن هر گونه مشکل ، شما تکیه گاه او بوده و او را همیشه خواهان هستید.
    • نظم، مهربانی،گذشت، مسئولیت پذیری، نه گفتن و... را به آنها بیاموزید.

     

     

    زندگی مجموعه ای از مشکلات و شادی هاست، پس یاد بگیریم با یادگیری مهارت ها و آموزش، خود را برای حل مسائل مختلف آماده و از رویارویی با آنها نترسیم و بر خدا توکل کنیم.

  • روانشناسی

    آیا دختران از تساوی حقوق با پسران در جامعه برخوردارند؟

    آیا نوع نیازها و توان و سختی های جسمی و روحی در مورد زنان و دختران لحاظ می شود؟

    دختران امروزه با چالشهای فراوانی در جامعه روبرو هستند.از نگاه جنسیتی گرفته تا تاثیر ارزشها و باورهای هر فرهنگ و رشد بی رویه ی تکنولوژی و حضور زیاد زنان در تمام عرصه های کار و اقتصاد و....
    در گذشته بهترین زنان و دختران کسانی بودند که در برابر زور مردان و فشارهای زندگی و کلامی و فیزیکی اطرافیان سکوت کرده و به اصطلاح گذشت و صبوری کرده و دم نزدن و صورت خود را با سیلی سرخ نکه داشتن را ترجیح می دادند.

    از کودکی به دختران یاد می دهند که دختر خوب کسی است که غر نمی زند، مخالفت نمی کند، بلند نمی خندد، با همه چیز کنار می آید و این سرآغاز مردن احساسات و ارزشها درون یک دختر که همسر آینده و مادر فرداهاست می باشد.

    از مهم ترین دلایل افسردگی و پایین بودن اعتماد به نفس در زنان و دختران می توان به همین باورها و جملات کلیشه ای اشاره کرد که از کودکی دانه و بذر عزت نفس و اعتماد به نفس را در دختران ما از بین برده است.

    احساسات بیان نشده و تربیت غلط و نگاه جنسیتی به دختر و پسر باعث عقده های روانی در دختران شده و تمام مسائل آنان را تحت شعاع خود قرار می دهد . از انتخاب رشته ی تحصیلی گرفته تا مهم ترین انتخاب زندگی یعنی انتخاب همسر

    والدین قبل از بچه دار شدن بهتر است مراحل رشدی و سیر تکاملی انسان چه دختر و چه پسر را آگاه باشند تا در مسیر رشد اطلاعات لازم در خصوص دوران حساس و تکاملی فرزند خود را داشته باشند.

    دوران بلوغ یکی از مراحل حساس در انسان ها می باشد که باید از نظر روانی، فیزیکی، تغذیه ای و.... به آن توجه کرد تا فرد دچار بحرانهای شدید نشده و اگر دچار مشکلی هم شد به سلامت تحت نظارت و حمایت والدین از آن عبور کند.

    در دوران بلوغ دختران نشانه های اخلاقی و جسمی  در فرد به وجود می آید.

    نشانه های اخلاقی:زودرنجی، بهانه گیری، خجالتی شدن، افسردگی، پرخاشگری و...

    نشانه های جسمی: رشد سینه ها، رشد موهای قسمت های مختلف بدن، قاعدگی، جوش روی صورت و بینی، رشدقد

    با توجه به تغییرات در این دوران بهتر است والدین صبورتر و انعطاف پذیرتر بوده و با نوجوان خود با مهربانی رفتار کرده تا این دوران به سلامت و در کمال آرامش سپری شود.

    بهتر است به دخترانمان جسارت و هدف گذاری را یاد داده و تا می توانیم خانه را محل امن و باز کردن مشکلات و ناراحتی برای نوجوان خود قرار دهیم.

    مهربانی و نوازش  و درآغوش گرفتن دختران توسط پدران در رشد روحی و روانی آنان تاثیر به سزایی داشته و آنان را از خطرات احتمالی در آینده برای ورود به روابط خطرناک حفظ می کند.

    به آنان مهارت برقراری ارتباط موثر با دوستان، فامیل ، همسر آینده را یاد داده و خود والدین الگوی مناسب برای آنان باشند.

    مهارت نه گفتن را با رفتار خود به آنان بیاموزیم و سعی کنیم اگر خطایی از سمت آنان صورت گرفت ، با آغوش باز پذیرای آنان بوده و در صدد حل مشکل بوده بدون هیچ گونه سرزنش، تحقیر، مقایسه، فحاشی، محدودیت خاص

    والدین باید بدون هیچ قید و شرطی بچه های خود را بخواهند با تمام نقص ها و توانمندی ها 

    به امید روزی که بهترین دختران و همسران را برای مادری کردن تحویل جامعه داده و مهارت ها را در خانه یاد داده و همه ی خانواده با مهدلی پشت در پشت هم باشند تا جامعه ای رستگار و عاری از تنش داشته باشیم.

مطالب اخیر

عضویت در خبرنامه