• ۰۹۱۲۸۶۰۲۱۷۸
  • این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

  •  احساسات مجموعه ای از حالات (خشم، تنفر، شادی، عشق، اندوه، ترس و...)در فرد می باشد.

    احساسات بیانگر وضعیت روانی فرد بوده و برای رفتار مناسب در شرایط مختلف مهم و تغییرات روانی در مغز ایجاد و به صورت واکنشهای ارادی دستگاههای عصبی نشان داده و مرکز آن "آمیگدال" می باشد.

    کلید موفقیت در روابط زناشویی بیان احساسات واقعی و شفاف خود و گفتن حقایق عاطفی و احساسی به فرد مقابل می باشد.اما قبل از بیان این احساسات واقعی به دیگران باید خود از وجود آنها آگاه باشیم و درباره ی آنها فکر کنیم و به اصطلاح با استفاده از فراشناخت به نحوه و علل وقوع آنها اشراف یابیم.

    جان گری می گوید: آیا تا به حال شده وقتی واقعا ناراحت بودید،بخندید؟یا وقتی ترسیده اید عصبانی و رفتار آزار دهنده نشان دهید؟ یا وقتی احساس گناه کرده اید فرد دیگری را سرزنش کنید؟

    چرا گاهی انسان در پاسخ به موقعیت های خاص عکس العمل مناسب و در خور موقعیت نشان نمی دهدو عکس العمل ناسازگار با موقعیت شرایط را خراب تر می کند.

    با توجه به نقش لایه های عمیق احساسات در شکل گیری شخصیت ،روابط بین فردی و خصوصا روابط زناشویی را بررسی می کنیم.

    احساسات و تاثیر آن بر روابط زناشویی

    حقیقت گویی به خود :

    ما مخرب ترین دروغ ها را به خود می گوییم و با توجه به نقش روابط عاطفی در پایداری و کیفیت روابط زناشویی، دروغ های عاطفی و سرکوب احساسات خود، بزرگ ترین تهدیدها برای زندگی زناشویی هستند.

     

    رابطه ی سرکوب احساسات و مکانیزم های دفاعی :

    چرا احساسات واقعی ما از حیطه ی هوشیاری مان بیرون می مانند؟

    انسان در سازمان روانی خود از فرایندهایی که او را از استرس ،اضطراب و ناراحتی دور نگه می دارد،استفاده می کند که توسط زیگموند فروید مطرح و طبقه بندی شد که مکانیزم دفاعی گفته می شود.

    پایه ای ترین مکانیزم سرکوب است یعنی افکار و احساسات ناخوشایند آدمی به طور خودکار از حیطه ی هوشیاری به سرزمین ناهوشیار او انتقال می یابد و ما در زندگی روزانه ی خود در حیطه ی هوشیاری از این احساسات آگاه نخواهیم بود و این سرکوبی تاثیرات خود را در زندگی ما به جای می گذارد.

    اگر این سرکوبی مربوط به افکار تلخ و احساسات آزاردهنده باشد این فرایند به ظاهر فراموش می شود و ما در بیان آگاهانه حقایق احساسی ،ناخواسته ناتوان می شویم و هم به خود و هم به شریک زندگی خود دروغ می گوییم و همین عدم بازگویی حقایق به تدریج روابط عاشقانه ی ما را از هم می پاشد.

    در این سرکوبی ما پنج لایه ی احساسات را از حیطه ی هوشیار ی خود می رانیم.

    مثال:در حال دعوا با همسر و خشمگین و در حال سرزنش او و همه ی تقصیر ها را متوجه او می کنید،می دانید چرا خشمگین هستید؟جواب اکثر افراد :چون کار خطایی کرده و مرا عصبانی کرده ولی جواب عمیق تر از این است:

    ما در روابط میان فردی معمولا از کسانی خشمگین می شویم که به هر طریق برای ما مهم تر هستند .اگر از همسر خود خشمگین هستید نشانه ی عشق و علاقه ی شما به اوست.

    این واقعیت دارد در پس هر خشمی در زندگی زناشویی علاقه ای پنهان است.

    احساسات و تاثیر آن بر روابط زناشویی

    سطوح احساسات به شریک عاطفی :

    1-خشم

    2-آزردگی

    3-ترس و عدم امنیت

    4-گناه و پشیمانی

    5-عشق

    وقتی شما احساس خود را به صورت خشم ابراز میکنید چهار سطح دیگر در سازمان روانی شما فعال است ولی از حیطه ی آگاهی و هوشیاری شما خارج و آن را لمس نمی کنید پس نمی توانید آن را به طرف مقابل انتقال داده وتبعات منفی این احساسات سرکوب شده در شما باقی مانده و دچار خلل در ابراز عشق ومحبت به شریکتان می شوید.

    اما اگر پنج سطح احساس را شناخته و ابراز کنید سوءتفاهم و درگیری از بین می رود اگر نتوانیم عواطف منفی خود را احساس کنیم ،کم کم قدرت درک و احساس عواطف مثبت را از دست می دهیم.

  • آخرین باری که به همسرت گفتی دوستت دارم کی بوده؟

    آخرین باری که تو چشمهای هم نگاه کردید و برای آینده ی خودتون و فرزندانتون برنامه ریزی کردید بدون مقصر کردن هم و سرزنش فقط  با محبت و صمیمیت کی بوده؟??‍?‍??‍?‍?

    برای داشتن زندگی موفق و آرام باید روی رابطه ی با همسر و اطرافیان بیشتر وقت گذاشت.?

    باید خود و همسرتون رو بیشتر بشناسید و به جای دست گذاشتن رو نقاط ضعف یا مشکلش ،نقاط قوت رو توی همسرتون پررنگ کنید.

    حساب کنید چند ساعت با عشق در کنار یکدیگرید؟حالا توقع خودتون از زندگی تون رو حساب کنید.❓❓❓

  • خیانت آسیبی به بزرگی کشتن یک زندگی

    خیانت همسر را هیچ یک از زوج ها دوست ندارند شاهد باشند.تا به حال فکر کرده اید که خیانت چطور شکل می گیرد؟وقتی انتظار می رود به شخص دیگری تعهد داشته باشید، برای رابطه داشتن با دیگران هیچ توجیهی وجود ندارد.

    احتمالا برای اینکه شب راحت بخوابید سعی کرده اید کارتان را توجیه کنید، و شاید حتی تا حدودی خودتان را متقاعد کرده اید که مشکلی نیست (شخصی که با اوهستید لایق شما نیست، و شما هرگز با کسی به اندازه ی این شخص جدید رابطه ی گرمی نداشته اید و غیره)ولی ما دیگر در جامعه ای که مردم اش در دام ازدواج ها و رابطه ها گیر بیفتند،زندگی نمی کنیم و هر رابطه ای ناخوشایند و دردناکی را به راحتی می توان تمام کردتا در گرفتاری خیانت نیفتاد.

     خیانت به همسر

    35 نشانه ی خیانت همسران

    1-فاصله عاطفی

    2-کم تر و کم تر با همدیگر وقت می گذرانید.

    3-رازهایی را از شما پنهان میکند.

    4-به سر و وضع اش بیش تر می رسد.

    5-چیزی زیادی در مورد روزی که گذرانده است به شما نمی گوید.

    6-شما را تشویق می کند با دوستانتان بیش تر وقت بگذرانید.

    7-کم تر به شما اهمیت می دهد.

    8-دیگر مثل سابق شریک زندگی تان نیست.

    9-خوب تر از قبل شده است.

    10-بد جنس تر از قبل شده است.

    11-به نظر می رسد یک سری دوست جدید پیدا کرده اند.

    12-گوشی تلفن همراه اش مرموز است.

    13-بیش از حد توضیح می دهد کجا بوده است.

    14-دوستان زیادی از جنس مخالف دارد.

    15-هیچ وقت برای عشق بازی پیش قدم نمی شود.

    16-از پرسش های بی غرض طفره می رود.

    17-وقتی با او برخورد می کنید، او شما را محکوم می کند.

    18-هیچ وقت به شما نمی گوید کجا می رود.

    19-همیشه می خواهد بداند شما کجا می روید.

    20-به شدت مشغله ی کاری دارد.

    21-بیش از حد به رابطه های شما انتقاد می کند.

    22-بیش از حد حسود شده است.

    23-تغییرات عمده در برنامه ی روزانه اش می دهد.

    24-نمی تواند به چشمان شما نگاه کند.

    25-برنامه ها را از سر باز می کند.

    26-همیشه آن جایی که می گویند نیستند.

    27-به شما بهتان می زنند.

    28-کم قابل ،اعتمادترین گوشی دنیا را دارند.

    29-قبلا این کار را کرده است.

    30-زیاد خسته یا مریض می شود.

    31-به دل تان افتاده است که خبرهایی هست.

    32-از برنامه هایی که با دوستان یا خانواده ی تان دارید، حذر می کند.

    33-موقع دروغ گفتن مچ اش را می گیرید.

    34-هر دو شما ناراضی هستید.

    35-انگار همه چیز به دعوا منجر می شود.

    مهم است که هنگام مواجه شدن با خیانت همسر بدانیم باید چه کار کنیم تا بهتر بتوانیم بحران را مدیریت کنیم.

    خیانت روابط را نابود کرده و آرزوها را نقش بر آب می کند.

    خیانت به همسر

    عواقب خیانت

    به یک دروغگو تبدیل می شوید.

    مچتان گرفته می شود.

    همه را از خودتان ناامید می کنید.

    به یک الگوی بد تبدیل می شوید.

    اعتبار اخلاقی تان را از دست می دهید.

    همسرتان دچار مشکل اعتماد  خواهد شد.

    استاندارد زندگی را از دست می دهید.

    مجبور خواهید شد سالهای زیادی برای ساختن دوباره ی زندگی تان تلاش کنید.

    روابطتان را از دست می دهید.

    احتمال ابتلا به بیماری های مقاربتی در شما افزایش خواهد یافت.

    مرغ همسایه غاز نیست.

    دوست دارید رفتار مشابهی با شما شود؟

    بعدها از این تصمیم پشیمان می شوید.

    چیزی که از دست می دهید بیشتر از چیزی است که به دست می آورید.

    احساس خشم در اینجا طبیعی است اما مسئله این است که فرد بلافاصله خود را محاکمه نکند و مقصر نداند. لازم است فرد احساسات خود را به رسمیت شناخته و آن را نادیده نگیرد. از هر گونه اقدام و تصمیم سریع خودداری کرده، به خود زمان دهید.در صورت امکان از فرد خیانت کننده فاصله بگیرید و درکنار دوستان واقوام مطمئن باشید.بعد از آرامش با همسرتان صحبت کنید،زمینه ی خیانتش را جویا و آن را تجزیه و تحلیل کنید که چرا این اتفاق افتاده است و چه قدر می توانید دلایل را برطرف کنید و آیا می خواهیدبه رابطه ادامه داده و او را ببخشید یا نه.

    باید در مورد هر تصمیم احساس خودمختاری و قدرت را در خود پرورش دهید.

  • آیا زوجین می دانند وقتی با هم دعوا میکنند و تا مرز طلاق عاطفی پیش می روند چه تاثیری بر روح و روان و جسم خود و طرف مقابل و بعد فرزندان خود می گذارند؟مراقبت از روابط بین زوجین به طور موثر،کمی غیر ممکن است،عاشق شدن کار ساده ای است،اما تداوم بخشیدن به آن مشکل است.

    تعهد چیزی است که به تلاش زیادی نیاز دارد.کسی را در زندگی شریک قرار دادن بهترین و شگرف ترین کار است.با سرد شدن روابط بین زوجین انواع مشکلات روحی و جسمی برای زوجین و فرزندانشان ایجاد می شود.

    اضطراب،پرخاشگری،علاقه به بیرون از منزل بودن،افت راندمان کاری و تحصیلی، تعارض و سردرگمی،بدرفتاری،واکنش های نامناسب،الگوگیری غلط فرزندان،روی آوردن به اعتیاد از هر نوع،متوسل شدن به دوستان و فضای مجازی و آثار بلند مدت پایین آمدن کیفیت زندگی زوجین و فرزندان آنها،مشکلات پیش روی آنها می باشد.  

    علت سرد شدن روابط عاطفی بین همسران

    عوامل موثر بر سردی روابط:

    صاحب فرزند شدن:همان قدرکه ورود فرزند علتی برای بیشتر با هم بودن است،در اثر غفلت زن و شوهر بخصوص زن می تواندعلتی برای فراموش کردن و کم رنگ شدن طرف مقابل باشد.

    حل نکردن اختلافات در زمان مناسب:زن و شوهر هر چه قدر هم که زندگی خوبی داشته باشندبالاخره گاهی اختلاف پیدا می کنند و ممکن است در حین بگو مگو حرف هایی را که نباید،بگویند.

    بعضی از همسران کدورت ها را از بین نمی برند،راجع به آن با یکدیگر حرف نمی زنند و بدین صورت گره های کوچک را تبدیل به گره های کور میکنند که به سادگی قابل گشودن نیست و همین باعث می شود تا هر گاه به زندگی مشترک خود فکر می کنند یاد ناملایمات و خاطرات تلخ شان بیفتند.

    از بین رفتن جاذبه های زن و شوهری: بعضی همسران بعد از بچه دار شدن و گذشت چند سال احساس می کنند دیگر از آنها گذشته است،حلال خداوند را بر خود حرام کرده و از هر گونه ابراز محبت نسبت به همسر اجتناب می کنند،در صورتی که نیازها به قوت خود باقی است و همین دوری کردن از نیاز طبیعی باعث بدخلقی و بهانه گیری طرفین می شود.

    تغییر در طول زمان: بین دو نفر که تصمیم به ازدواج می گیرند نقاط مشترک زیادی وجود دارد،ولی از آنجا که انسانها وهمسران در طول زمان تغییر می کنند،زوجین با هم و به یک سمت تغییر نمی کنند.به همین دلیل بعد از ده سال هر کدام کیلومترها از نقطه ی آغاز و در مسیرهای مختلف فاصله گرفته اند.

    ادامه تحصیل و علایق شغلی: هر کدام از همسران در طول زندگی مشترک ممکن است به فکر ادامه تحصیل بیفتندیا در شغلشان پیشرفت کنند و وقت بیشتری را بیرون از خانه سپری کنند و از لحاظ روحی تحت فشار باشند.هر کدام از این عوامل اگر درست مدیریت نشود،می تواند به ارتباط زن و شوهر لطمه وارد کند.

    عدم تلاش برای جذب یکدیگر: دختر و پسری که برای جای شدن در دل یکدیگر هر کاری می کردندو زیباترین واژه ها را به کار می بردنددیگر اهمیتی به احساس همسرشان در قبال عملکرد خود نمی دهند و برای شان دیگران(فامیل،همکار،همسایه و...) مهم تر از شریک زندگیشان است.

    24 ساعته باهم بودن و وابستگی شدید،حسادت، در تلاش مدام برای شاد کردن همسر از عوامل دیگر تخریب رابطه است.

    علت سرد شدن روابط عاطفی بین همسران

    قانون های رابطه صحیح

    درباره احساسات و عواطف واقعی تان با همسرتان صادق باشید.یکدیگر را بوسیده و دست کم روزی 20 دقیقه یکدیگر را در آغوش بگیرید تا هورمون اکسی توسین ترشح بیشتری کند.

    از نظر عاطفی-احساسی سخاوتمند باشید و هرگز خساست به خرج ندهید.به یکدیگر گوش کنید.

    به همسرتان تعهد روحی- قلبی داشته باشید، البته این تعهد باید دو جانبه باشدونسبت به هم مهربان باشید.

    همسرتان را دوستدار تفکر و ذهنیت خود کنید.چیزهای جدید را با یکدیگر کشف و با هم رشد کنید.

    پیاده روی طولانی مدت رفته و به همدیگر هدیه بدهید.

  • ارتباط یعنی دو نفر بتوانند با صمیمیت و در کمال آزادی و مسئولیت پذیری با هم بوده و از کنار هم بودن لذت ببرند.
    در ارتباط با جنس مخالف، برخلاف ارتباط با همجنس ، ابعاد مختلف جسم و روح انسان درگیر می شود.نیازهای عاطفی، غریزه ی جنسی و... کنترل و مدیریت این همه برای فرد بسیار سخت خواهد بود.در برابر فوائد هر کدام می توان مضراتی هم بیان کرد و به همراه آن برای برطرف شدن نیاز و رسیدن به آن فایده ، مثلا پختگی اجتماعی، می توان راه های مناسب تری را پیشنهاد کرد.

    جنس مخالف برای هر دختر و پسری می تواند بسیار هیجان انگیز و جذاب باشد.
    هر ارتباط سالمی می تواند سازنده باشد. اما ارتباط سالم ارتباطی است که در آن حدو حریمی برای طرفین قائل باشیم که در آن منطق بر احساسات غلبه کند.ما نباید تمام ارتباطات دختر و پسر را تنها از دیدگاه زناشوئی نگاه کنیم. مانند ارتباط کاری دو نفر در محل کار اگر به روابط شخصی و ارتباطات عاطفی و جنسی، منعطف شود،رابطه دیگر سالم نیست.
    به عنوان یک مشاور که روابط مختلف دختران و پسران را از نزدیک دیده ام ، تقریبا فایده زیادی برای ارتباط با جنس مخالف ندیده ام. حتی در مواردی که طرفین فقط به قصد انجام کاری مثل درس، فعالیت فرهنگی یا خیریه با هم مدتی در ارتباط بودند، به یکدیگر وابسته و علاقمند شده و بسته به میزان تقیداتی که داشتند در رابطه خود پیش میرفتند.
    در دوره جوانی ،هیجانات ویژه این دوره به علاوه نداشتن تجربه لازم، موجب بروز مشکل برای هر دو طرف ، چه دختر و چه پسر می شود. حتی اگر نیت هر دو طرف خیرخواهانه باشد.

    مزایا و معایب رابطه با جنس مخالف


    اصول دوستی با جنس مخالف

    دوستی با جنس مخالف برای هر کسی به فرهنگ و جامعه که تعریف های اجتماعی، فرهنگی و خانوادگی متفاوت دارد در هر فرد برمی گردد.
    در یک جامعه ی اروپایی دوستی با جنس مخالف موضوع ساده ای است که در آن جای هیچ بحثی وجود ندارد. اما در جوامعی مانند جامعه ی ما که ریشه اصلی و پایه ایی آن بر اساس مذهب است ، قطعا دوستی با جنس مخالف تا پیش از ازدواج به دلیل وجود پاره ای احتیاط ها، مورد پسند خیلی ها نمی باشد.

    فوائد دوستی

    1-آشنایی با ویژگیهای روحی و جسمی جنس مخالف و شناخت بهتر برای ازدواج
    2-رسیدن به بلوغ اجتماعی: با فرصتهای بیشتر برای صحبت کردن ، دیده شدن و فکر کردن و حل مسئله
    3-در میان گذاشتن افکار و احساسات عاطفی شخصی با فرد قابل اعتماد جهت
    4-دست یافتن به هویت مردانگی و زنانگی
    5-لحظات سرشار از لذت و خوشی در قرارهای عاشقانه
    6-افزایش منزلت در گروه همسالان و دوستان مخصوصا در شهرهای بزرگتر
    7-آگاهی از خصوصیات جنس مخالف و رد تصورات فانتزی و غیر حقیقی
    اگر دوستی با جنس مخالف و موافق را بر اساس شناخت و روابط انسانی بگذاریم و شئونات خانوادگی و فرهنگی خود را در نظر بگیریم دوستی یک عامل شناخت و رشد می باشد.
    اگر دوستی با جنس مخالف بر اساس ضوابط باشد افراد می توانند با هدفهای مشخص خود که در بهترین حالت آن هدف گذاری طولانی مدت و ازدواج است به شناخت برسند.

    مزایا و معایب رابطه با جنس مخالف

    معایب دوستی با جنس مخالف

    اگر این روابط زیر نظر والدین و شرایط مفید اجتماعی نباشد قطعا می تواند آسیب رسان باشد.
    اگر دوستی با جنس مخالف به معنی فرار از خود، نفس خود و تخریب ما باشد قطعا در راه غلطی قرار گرفته است.
    عادی شدن روابط و کمرنگ شدن هیجانات و تنوعات رابطه
    بی بند وبار شدن در روابط جنسی
    افزایش دغدغه های فکری و حالتهای اضطراب، استرس و تنش برای پنهان کردن رابطه مقابل خانواده
    مشکلات بعد از اتمام رابطه مثل بی ارزشی، کاهش اعتماد به نفس،تنهایی، فکر به مرگ، سوءمصرف مواد الکلیو اعتیاد و...
    در جامعه ی ما نوعی هنجار شکنی محسوب می شود.

    دوران نوجوانی دوره ی شناخت از زندگی، محیط اطراف و آمادگی برای ورود به دانشگاه یا بازار کار است.این گروه نیازمند گذراندن اوقات فراغت هستند پس باید با افراد سالم و تفریحات سالم و ورزش آن را پر کنند وگرنه در این دوره همی ها ممکن است دچار اعتیاد و بیماری های مختلف و از دست دادن موقعیت اجتماعی عاطفی خانوادگی شوند.

    کسی که برای خود احترام قائل است، از گزند دیگران در امان است. او کُتی را بر بدن دارد که کسی را یارای پاره کردن آن نیست.
    – هنری لانگ فلو

    عوامل آسیب رسان در رابطه

    1-ایجاد رابطه جنسی
    2-واضح عمل نکردن و عدم شفافیت در نوع رابطه
    3-هیجان زده عمل کردن: فرد بر اساس هوش هیجانی و علایق سطحی و آرزوها انتخاب و وارد رابطه می شود و در این جا منطقی حکم فرما نیست.
    4-نداشتن عزت نفس در کلام: قابل احترام بودن برای خود و کسی که با او در معاشرت هستیم و پایبندی به قولها و صحبت ها
    5-نپذیرفتن اشتباهات خود و عدم پشیمانی
    6-عدم صداقت،صبوری،گذشت
    7-عدم شناخت از خود
    8-کمال گرایی

    مزایا و معایب رابطه با جنس مخالف

    بایدها و نبایدهای رابطه با جنس مخالف

    بیکاری را از زندگی خود دور کنید.
    همرنگی با جماعت را بی خیال شوید.
    خودتان را کنترل کنید.
    حواستان به طرف مقابل باشد تا حریم شما شکسته نشود.
    برخورد در چارچوب ضوابط شرعی
    کناره گیری از معاشرت های افراطی

    سخنان کلیدی با والدین

    با فرزند خود صحبت کنید تا او محیط خانه را آماده برای دغدغه های خود بداند و در صورت تمایل با شما راحت صحبت کند.
    آشنایی با جنس مخالف در دوره ی نوجوانی و بلوغ یا بعد از آن امری طبیعی است و فرزند شما کار غیر اخلاقی انجام نداده است. پس در صورت اطلاع از رابطه ی فرزند خود با جنس مخالف حساسیت نشان ندهید.
    جاسوس نباشید: اورا تعقیب و مکالماتش را مخفیانه از پشت در گوش ندهید چون اعتمادش از شما سلب می شود.

    نقش والدین در جلوگیری از رابطه ی نوجوانان با جنس مخالف
    به تصمیمات فرزندتان احترام بگذارید.
    آموزش را فراموش نکنید ولی با احتیاط: در مورد خطر رابطه و مشکلات آن
    فرزندتان را به حال خود نگذارید.
    در صورت مشکل از مشاور کمک بگیرید.
    هیچ گاه با انتقاد، سرزنش، مقایسه و... نوجوان را آزرده نسازید و این مسئله را مدام تکرار نکنید تا او را پشیمان کنید چون نتیجه ی عکس می دهد و کشش بیشتری به جنس مخالف پیدا می کند. فقط او را غرق در مهر و محبت کنید.


    در دوستی با جنس مخالف واضح است صمیمیت و صداقت یک اصل اساسی و پایه ایی در طرح اولیه معاشرت ها است.

  • طلاق

    مهم ترین اختلافات منجر به طلاق

     

    در بین افرادی که با هم زندگی می کنند اختلاف یک امر طبیعی است، چون هر فرد طبق تربیت خاص و در فرهنگ خاص خود بزرگ شده و باورها و الگوهای خاص خود را دارد. پس تفاوت جزئی از زندگی است.

    در مورد همسران نیز نباید انتظار داشته باشیم که هر دو مثل هم فکر کرده و رفتار کنند.

    فریبا ناراحت از اینکه تازه فهمیده بود که همسرش علاقه ای به رفت و آمد ندارد، بسیار ناراحت بود.وقتی مشکل را با همسرش بیان کرد او هم در پاسخ گفت: من هم نمی دانستم تو این قدر به والدینت وابسته هستی که هر کاری را با آنها در میان گذاشته و برای هر کاری اجازه ی آنان را می خواهی و.......

     این صحبتها بین خیلی از زوجین تازه ازدواج کرده ردو بدل می شود چون شناخت کافی از هم پیدا نکرده و به تیپ های شخصیتی هم تمرکز نداشته و خانواده های همدیگر را کنکاش نکرده اند تا تفاوت ها و شباهت های هم را بیابند و اکنون با دنیای متفاوتی از طرف مقابل روبرو می شوند که برای آنها تازگی دارد و برای آنان قابل هضم نیست و می خواهند طرف مقابل را شبیه خود کنند و این آغاز درگیری و جنجال خانوادگی است.

    هر فرد باید بداند که انسان ها از جنبه های فردی، شخصیتی، خانوادگی، فرهنگی، ارزشی، دینی و.....با هم تفاوت هایی داشته و همین امر موجب اختلاف در سلیقه ها، انگیزه ها، انتخاب ها و... می شود.

    پس نباید انتظار داشت که زن و مردی که با تمام این تفاوت ها کنار هم قرار می گیرند شبیه هم بوده و یا مثل هم رفتار کنند چون این امر بعید و یا نادر است. البته نوع و میزان اختلاف با توجه به نسبی بودن در افراد مختلف متفاوت بوده و راهکارهای کاهش و یا حذف آن هم در هر فردی متفاوت است.

    طلاق4 

    آگاهی از تفاوت های فردی، اصلی غیر قابل انکار

    افرادی که قبل از ازدواج این تفاوت ها را پذیرفته و با آگاهی قبلی وارد زندگی مشترک می شوند، حساسیت ها و مشکلات کم تری را تجربه کرده و یا روش کاهش این مسائل را می دانند .چون سطح انتظارات آنان بر اساس ویژگی های طرف مقابل می باشد و هر دو طرف به این تفاوت ها آگاه بوده و نقاط اشتراک خود را پررنگ تر می کنند.

    1-اختلافات در زمینه ی معنویت:

    دختر و پسری که از نظر امور دینی و معنوی با هم، هم کفو نیستند، زندگی بی مشکلی نخواهند داشت.پس برای ازدواج و آرامش بعد از آن هر دو زوج باید مطمئن شوند که در حوزه ی اعتقادی شبیه هم بوده و نقاط اشتراکشان بیشتر از نقاط اختلافشان می باشد.

    2- اختلافات طبقاتی:

    خانواده ها به طور نسبی امروزه بیشتر به نظر خود پسر و دختراهمیت می دهند و اختلاف سطح مالی و طبقاتی را مهم نمی دانند و خوشبختی را در گرو تفاهم و دوست داشتن دو طرف می دانند .در حالی که این اختلاف ،خود موجب مشکل می شود.توان مالی  بالاتر زن نسبت به مرد باعث احساس ضعف و ناتوانی در مرد می شود و همین سبب چالش و نزاع بین آنها می شود.

    3-اختلافات سنی:

    اختلاف سن بین زوجین یک امر طبیعی است که نمی توان برای آن رقم و عددی مشخص کرد ولی کارشناسان تفاوت سنی بین 3 تا 5 سال را تایید می کنند. تفاوت سنی بیشتر از 10 سال مشکلات بیشتری را رقم می زند چون زن و مرد در دو دنیای متفاوت رشدی و روانی قرار داشته اند و خواسته ها و توقعات هر گروه متفاوت از دیگری می باشد.

    4-اختلافات در بهره یهوشی و میزان تحصیلات:

    هر کدام از طرفین باعث تفاوت در ادراک ،خواسته ها و انتخابات و... شده و زمینه ساز مشکل می باشد. این افراد قادر به درک مسائل از دید دیگری نبوده و باعث سوء تفاهم و نداشتن درک احساسات و عواطف طرف مقابل می شود.

    5- اختلافات در دیدگاه ها:

    کسانی که همیشه نسبت به همه چیز دید منفی دارند اگر با یک فرد مثبت نگر زندگی کنند دنیا برای هر دو زجرآور می شود. چون یک فرد به همه چیز به دید خوب و مثبت نگاه کرده و نیمه ی پر لیوان را می بیند و دیگری منفی نگر و نیمه ی خالی لیوان را دیده و به همه چیز شک دارد .پس امکان به وجود آمدن مشکل سر هر مسئله ای وجود دارد.

     

     

    6- اختلافات در علایق و سلیقه ها:

    تفاوت در سلیقه ها در همه ی افراد حتی اعضاء یک خانواده که تحت یک تربیت و فرهنگ قرار دارند نیز وجود دارد .اما اگر این تفاوت سلیقه در حد بالایی باشد امکان ناسازگاری بین زوجین را فراهم می کند. پس درست باید قبل از ازدواج با علایق و سلیقه های یکدیگر آشنا شده و از نبودن تضاد شدید بین خود مطمئن شد.

    7- اختلافات در خواسته ها و آرزوها:

    سطح امیال و آرزوها می تواند زمینه ساز مشکل بین افراد شود. مثلاً یکی از زوج ها به دنبال مهاجرت و رفتن به غرب برای ادامه تحصیل یا زندگی است و دیگری وابسته به خانواده و متعصب به میهن و خانواده .پس بین این گروه که ایده آل ها و رویاها متفاوتی دارند نمی توان سطح پایین یا بالایی از توقعات برای گذشت از خواسته ی طرف مقابل را داشت و همین امر موجب مشکلات بین آنها می گردد که طرفین باید قبل از ازدواج به مسائل مهم در مورد خود اشاره کرده و تضادها را حل کنند.

    طلاق5

    توصیه های پیشنهادی

            در ابتدای شروع زندگی مشترک، از همسر خود توقع تفاهم صددرصد را نداشته باشید.

    • تفاوت فاحش در وضع اقتصادی هر کدام از طرفین موجب ضعف دیگری و بروز مشکل است .پس تا یک سطح متناسبی این تفاوت را بپذیرید .
    • داشتن هر گونه اختلاف سلیقه در ابتدای زندگی حتماً به معنی نداشتن تفاهم و بروز مشکل نیست وافراد زیادی وجود دارند که با وجود اختلافات ذکر شده ی بالا با هم زندگی مشترک خوبی داشته و برای رسیدن به آرامش در زندگی هر کدام تلاش کرده و راه حل های مناسبی را پیدا کرده اند .این بستگی به خواست و اراده و نوع شخصیت شما دارد.

     

     

  •  

     

    احساسات مردان

    مقاله در مورداحساسات مردان

    زن و مرد هر دو در عین شباهت ها، تفاوت هایی نیز دارند و این خصوصیاتی است که خداوند در آنها قرار داده است.

    تا به حال با همسرتان برای پیاده روی بیرون رفته اید و بدون حتی یک کلمه برگردید؟

    چه احساسی داشتید؟خسته و غمگین از روابط خشک همسرتان با خود می گویید دیگر با او بیرون نمی روم.

    اگر این گونه بوده است پس حتماً او اهل ابراز احساسات نیست، .بسیاری از افراد می گویند: مردان از زنان کم احساس تر هستند.

    دکتر دیوید پاول می گوید: مغز انسان دو نیمکره دارد . نیمکره ی راست مخصوص عواطف و احساسات و نیم کره ی چپ مرکز منطق می باشد. سیم کشی مغزدر زنان و مردان متفاوت و در زنان قوی تر است. در زنان شبیه بزرگراه و در مردان شبیه کوره راه باریک.

    خانم ها در عین واحد از هر دو نیمکره استفاده کرده ولی مردان فقط می توانند از یک نیمکره استفاده کنند. به همین علت نمی توانند هم رمانتیک و هم منطقی باشند .مغز زنان عمومی تر و برای مردان، تخصصی تر کار میکند.

    برخی افراد در بروز احساسات خود مشکل دارند و نمی توانند عمیق ترین احساسات خود را به زبان بیاورتد. در بیان احساس وعشق و علاقه ی خود سرد و سخت هستند. اجازه ی ورورد به کسی را به درون خود نمی دهند.

    هیچ چیز به اندازه ی بی احساسی ،یک زن را عصبی نمی کند .

    آیا تا به حال فکر کرده اید چرا بعضی مردان نمی توانند احساس واقعی خود را بروز دهند؟ این حالت هم به فرد و هم خانواده ،آسیب های فراوان وارد می کند.

    عدم بروز احساس منجر به طلاق عاطفی و در نهایت طلاق در زندگی می شود.

     

     

    ویژگی مردان و تفاوت آن با زنان

    مردان بسیار مستقل، پرخاشگر، سلطه طلب، خویشتن دار در بحران ها، متمایل به رقابت جویی، اعتماد به نفس بالا ولی در مقایسه شدن  با دیگران اعتماد به نفس پایین نشان می دهند. یادگیری بهتر و شیفته ی ریاضی و مقوله های علمی هستند.

    در توانایی های فضایی مثل دست کاری کردن اشکال و تصور شکل به طور ذهنی، تشخیص اشکال مختلف و آزمون های ریاضی قوی تر هستند.

    مردان دوست دارند هنگام صحبت سراغ اصل مطلب رفته و حاشیه را کم کنند. مردان سکوت را بر حرف زدن ترجیح می دهند. آنان همیشه در دل به همسر خود علاقه و مهر می ورزند و تصور می کنند همین مقداربودن  مهر و علاقه برای یک زن کافی است.

    مردان چون مدام به فکر راه حل هستند، با کوچک ترین ناراحتی زن  به دنبال راه حل مشکل هستند، در حالی که به هم ریختگی های زن ریشه در کمبود احساس از طرف همسر می باشد. عدم درک زن از طرف همسر موجب عصبانیت زن شده و راه حل های او را به حساب باز کردن گره  از سر مرد می داند.

    نقش رهبری را بهتر ایفا می کنند. دوستی آنان بر پایه ی انجام فعالیت ها و گرایش یه مسایل اقتصادی و سیاسی و نظری دارند.

    در مهارت های ارتباطی ، قاطع ،آمرانه وقدرت نمایانه هستند.

    ادراک شنوایی مردان کم تر از زنان و در بینایی کلی بین و به طور کلی دراک زنان بالانر از مردان است.

    احساسات6

     دلایل عدم بروز احساس در مردان                                                                                               

    1-مشکلات مالی و اقتصادی

    2-ناراحتی از شخص دیگر

    3-بی علاقگی شوهر

    4-تنبیه همسر با نشان ندادن احساس

    5-فرد سوم در زندگی

    6-درون گرا بودن شوهر

    7-بلد نبودن ابراز احساس و مهارت های زندگی

    8-الگوگیری غلط و فرهنگ غالب در جامعه

     

     

    نشانه های دوست داشتن

    وقتی به چشمانتان خیره شده و شما مچ او را می گیرید.

    مردان همیشه وسایل و لوازم و اشخاصی که دوست دارند خیره می شوند. .ممکن است نوع نگاه آنان مخفیانه یعنی زمانی که در حال انجام کاری هستید باشد و یا به صورت مداوم

    خانه را پر از خوراکی های مورد علاقه ی شما می کنند..

    لباس خریداری شده ی شما را بیشتر می پوشد و اگر اجازه ی خرید لباس به طور کامل را به شما داد یعنی اجازه ی کنترل خود را به شما سپرده است.

    اگر نمی دانست چه کسی پشت خط است و به شما اجازه ی جواب دادن داد یعنی کار و مسئله ی پنهانی ندارد و شما را در اطلاعات شخصیش صمیمی می داند.

    سعی می کند روزهای تعطیل را با شما سپری کند.

    برای مشکلات مختلف گریه و زاری نمی کند و به دنبال راه حل است و حتی به شما در این برهه از مشکلات آرامش می دهد.

    تفاوت بین امور مهم وغیر مهم را دانسته و روی کار غیر مهم متمرکز نمی شود.

    اهمیت خانواده را دانسته و با توجه به محبت نسبت به شما به اطلاعات دیگران نزد خود احترام گذاشته و حتی برای شما هم  بازگو نمی کند.

    به نیازهای شما احترام و الویت بندی کرده و در اولین فرصت نیاز شما را برطرف می کند.

    احساسات 8

     

     

    خب حالا :

    با او منطقی صحبت کنید و از جروبحث با او بپرهیزید. جرو بحث و دعوا زندگی زناشویی شما را به خطر می اندازد. با او در مورد غم و نگرانی های خود بگویید. ارزش زندگی را برایش بازگو و از ارزشمندی او در زندگی بگویید.

    در رفتار خود برای بروز احساس نسبت به همسرتان زیاده روی نکنید چون باعث ترس در او می شود و این به دلیل بلد نبودن او می باشد و البته سرد و خشک هم رفتار نکنید.

    اگر مشکلی دارید از مشاوره کمک بگیرید و مشکل را با او مطرح کنید.

    گاهی همسرتان نمی داندکه به درستی به شما ابراز احساس نمی کند، چون او در ذهن شما وجود ندارد.و دقیقاً خواست ونیاز شما را نمی داند. البته افراد با هم تفاوت هایی دارند.

    در موقع بروز اشتباه از طرف مردان، ،مستقبیماً او را مقصر نشان ندهید .بلکه ابتدا عوامل دیگر دخیل در اشتباه او را ذکر ، تا او سهم خود را از اشتباه بگوید.

    مردان را به خاطر، اقتدارو تواناییها و شخصیت خودش دوست داشته و به او بها بدهید و پیشرفت های کاری و مالی را ابزارهای پیشرفتی وی در موقعیت های اجتماعی که منجر به رشد شخصیت وی می شود بدانید.

    آنان فعالیت های مختلف خود را در الویت برنامه های خو.د قرار می دهند ولی هرگز اجازه ندهید روابط عاطفی شما هم فدای کار و فعالیت شود.

    برای فوران صمیمیت مردان به آنان قدرت دهید.

    مردها دوست دارند که از آنها تقدیر شود پس آنان را مورد ستایش قرار دهید و آنان را حلال مشکلات خود بدانید.

    او را تایید و تشویق کرده و مطلقاً سرکوفت و تحقیر، پند و نصیحت نکنید.

    اشتباهات کوچکش را که قابل چشم پوشی است ببخشید.

    آنها مشکلات را کوچک و ناچیز می کنند تا با شما همدردی کنند و این مختص مردان است.

    مرتب از او تشکر کنید مطمئن باشید پررو نمی شود بلکه برای گرفتن تایید و جلب نظر شما کارهای بیشتری انجام داده تا از او سپاسگزار باشید.با این قدردانی ها او می فهمد ما متوجه زحمات او بوده و قدردان هستیم و همچنین نیروی مضاعف به آنان می دهد.

    از مقایسه ی او با دیگران پرهیز کنید چون او تمام تلاش خود را برای  بهبود زندگیش انجام می دهد و این مقایسه  موجب عصبانیت وی شده و فکر می کند متوجه زحمات و فداکاریهایش نیستید.

    مردان از همسران خود، توجه، عشق، احترام، تایید و مهربانی می خواهند پس دریغ نکنید.

    مردان را نان آور اصلی خانواده بدانید و احساسات خود را بروز دهید.

    وقتی مشکلات افزایش می یابد آنان نیاز به غار تنهایی خود دارند تا کمی خود را به آرامش برسانند، پس باید مراقب سرو صدای بچه ها و انجام کارهای مزاحم برای او و رفتار خود باشید ،چون بعد از مدت کوتاهی به حالت اولیه برمی گردند.

    برای زندگی خود و آرامش خانواده وقت بگذارید چون خیلی زود دیر می شود.

     

     

     

     

     

  • مقاله: چرا دچار سوء تفاهم می شویم؟

    تفاهم:توانایی تحمل تفاوت هاسوءتفاهم2

    تا حالا شده با کسی صحبت کنید و بعد متوجه شو.ید که منظور شما را طور دیگر برداشت کرده و از شما ناراحت شده است؟

    سوء تفاهم یعنی برداشت غلط از سخنان و رفتار طرف مقابل. چون پی بردن به معنای حقیقی حرف ها و رفتارهای دیگران از راه حدس و گمان انجام می شود سوء تفاهم پیش می آید. .سوء تفاهم از نفهمیدن مطلب بدتر بوده و آسیب بیشتری به خود فرد و رابطه می زند. اگر سوءتفاهم در روابط خانوادگی پیش بیاید ،فرد را از ادامه ی رابطه محروم و او را در تنهایی فرو می برد.

    سوء تفاهم به دلیل نبود اطلاعات لازم در مورد موضوع پیش می آید و تصاویر ذهنی ساخته شده، بر اساس اطلاعات خود فرد بوده و ممکن است اشتباه باشد

    اگر ما از هر چیزی تصویری داشته باشیم با شنیدن آن کلمه ،همان تصویر در ذهن تداعی می شود.

    در صحبت کردن مشکل جدی زمانی پیش می آید که هر دو طرف معنای یک کلمه را می دانند ولی هر کدام برداشت متفاوتی از آن کلمه دارند.

    رفتار دیگران به آسانی قابل دیدن است اما، تفکر انسانها را نمی توان دید و فقط می توان حدس زد. البته تشخیص احساسات و هیجانات دیگران از تشخیص افکار هم سخت تر است چون درونی است.

    در صحبت کردن ابتدا منظور گوینده مهم است که فقط خودش از آن ها اطلاع دارد.. فاکتور بعدی بیان گوینده است،  که به صورت شفاف بیان نشده و دقیق و واضح نیست بلکه توضیحاتی پوشیده و یا ذهنی بوده که فقط خودش متوجه می شود. قسمت دیگر، برداشت شنونده است که توضیح و تفسیری است که او از سخنان و رفتارهای گوینده کرده که ممکن است با منظور واقعی گوینده به طور کامل متفاوت باشد.

    برای شفاف شدن صحبت بین دو طرف، باید منظور خود را به طور کامل با جزئیات بیان کرد، نه به صورت کلی و مبهم و پیچیده. برای این شفافیت باید به سخنان گوینده به صورت فعال گوش کرد. یعنی گاهی سخنان او را با تکان دادن سر تائید و یا اگر متوجه بخشی نشده آن را سئوال کرد تا هیچ قسمتی مبهم نماند.

    برای دوری از سوءتفاهم در گفتگو باید مطمئن شد معنای جملات در ذهن گوینده و شنونده یکی باشد .برای این کار برای صحبت های خود می توان توضیحات کامل را بیان کرد تا فرد نکات مورد نظر ما را متوجه شده، و اگر موضوعی برایش ابهام دارد بیان کند. یا می توان در مورد مسئله، سئوال کرد که آیا منظور همین است؟

    سوءتفاهم2

     

    دلایل سوءتفاهم :

    نداشتن شناخت از طرف مقابل

    نداشتن مهارت برقراری ارتباط و سخن گفتن

    نااگاهی از تفاوت جنسیت ها و مراحل رشد در هر فرد

    پافشاری در اثبات سخن خود

    تعصب و پافشاری روی باورهای خود و اثبات به دیگران

    عدم گفتگو

    نداشتن شهامت برای بیان مسئله ی اصلی

    ترس از تایید نشدن در برابر د یگران و برداشت کردن شخصی به جای سئوال کردن

    توقعات زیاد

    کوتاه آمدنهای افراطی

    بیان نکردن مشکل خود و درون ریزی ناراحتی

    نداشتن آگاهی در مورد روش بیان مسائل

    عادات ذهنی قوی در ناخودآگاه روی باورهای غلط که خواسته های مارا دیگران بدون گفتن ما باید بدانند.

    برآورده نشدن انتظارات و قولها و بیان نکردن علت

     

    اگر همیشه و برای همه چیز از خواسته و منفعت خودتان بگذرید ، زمانی می رسد که دیگر توان کوتاه آمدن و تحمل دیگران را ندارید و جایی که باید ببخشید و یا از منافع خود کوتاه بیایید، این کار را نکرده و موجب خدشه دار شدن روابط خودتان می شوید.

     اگر رفتارها یا صحبت هایی که موجب ناراحتی شما شده است را با فرد مقابل مطرح نکنید اصلاً فرد مخاطب متوجه مشکل نشده  و شما هم نتوانسته اید مسئله را شفاف بفهمید و دچار سوءتفاهم شده اید. البته روشهای بیان کردن و صحبت در هر موضوعی را باید یاد گرفت و با توجه به مکان، زمان، موضوع، شرایط فرد مسئله را عنوان کرد .

     

    راهکارها

    • از مشکلات پیش آمده لیستی تهیه کنید.
    • هدف خود از گفتگو را مشخص کنید.
    • راه حل های مختلف را ایجاد کنید.
    • راه حل ها را ارزیابی کرده و نقاط کاستی و یا بهتر شدن آن را یادداشت کنید.
    • بهترین راه حل را انتخاب و انجام دهید.
    • ابتدا سهم خود را در سوءتفاهم مشخص کنید.
    • نقاط ضعف خود را شناخته و در صدد اصلاح آن برآیید.
    • نقاط قوت خود را تشخیص و در جمع های مختلف از آن استفاده و آن را رشد دهید .
    • به فردی که با شما مخالفت کرده و یا سوءتفاهم ایجاد شده خوب گوش کنید تا مشکل اصلی را جستجو و پیدا کنید.
    • به فکر ثابت کردن حرف خود نباشید و همیشه تمام حق را به خودتان ندهید و به جای آن خود را به جای طرف مقابل گذاشته و از دریچه ی نگاه او مشکل را ببینید.
    • اجازه دهید طرف مقابل شما ارزشی که برای او قائل هستید را فهمیده و رابطه را مهم تر از مسئله بداند.
    • به جای تمرکز بر افکار خود برای پاسخ دادن، روی احساسات خود تمرکز و نفس عمیق کشیده و با احساسات خود سخن بگویید.
    • یادتان نرود که فرد مقابل شما دشمن شما نیست، بله دوست، همکار، همسر، فرزند و یا کسی است که تا دیروز رابطه ی محکمی داشته و امروز دچار سوءتفاهم شده است، پس برای خودتان جناح بندی و یار کشی نکرده و سعی کنید دوستی ها را به یاد آورده و درصدد رفع موضوع باشید.
    • اگر سوءتفاهم در رابطه ی شما، وضع کاری یا خانوادگی طولانی و مشکل ساز شد و نتوانستید آنرا به تنهایی حل کنید، حتماً از مشاور کمک گرفته و الگوی رابطه ی خود را از نو ساخته و مسئله را حل کنید.

     

    وقتی دو نفر با دو نوع سطح فرهنگ متفاوت، سطح رشدی و اجتماعی و مذهبی متفاوت و تفاوت های بسیار دیگر در کنار هم در فضای یک خانه، اداره، محل کار و یا تفریح قرار می گیرند ،بروز اختلاف و سوءتفاهم اجتناب ناپذیر است مخصوصاً اگر زمان زیادی را با هم باشند.

     

    یادتان باشد در هر رابطه تفاوت ها و نقاط قوت و ضعفی وجود دارد که طبیعی می باشد .ولی اصلاح ضعف ها و کاستی ها و رشد دادن نقاط قوت در هر رابطه ای ضروری است.

     اما گذشت و بخشش در مورد اشتباه دیگران به مستحکم تر شدن رابطه در جایی که فرد پشیمان بوده و می خواهد جبران کند، کمک زیادی می کند.

  • امنیت یعنی خیال آسوده

    به شما تبریک می گویم که این قدر برای رشد خودتان وقت گذاشته و به دنبال راهکارهای رشد دهنده در زندگی هستید.

    برای یک زندگی آرام باید تلاش کرد. باید یاد گرفت و به کار بست.

    چرا با وجود مردان موفق در عرصه های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی ،ولی باز در داشتن روابط لذتبخش گیر داریم؟

    چرا زنان با وجود مردان باز هم دچار نگرانی در مورد روابط، آینده و استحکام بنیان خانواده هستند؟

    زنان از مرد خانواده، یعنی کسی که تکیه گاه اوست چه انتظاراتی دارد؟

    در این ویدئو به شما گیر اصلی یا مشکل مهم این روزگار را توضیح داده ،تا بتوانید در سایه ی آموزش بهترین روابط را با همسر خود داشته باشید.

    ?"

مطالب اخیر

عضویت در خبرنامه