• ۰۹۱۲۸۶۰۲۱۷۸
  • این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

مقاله‌ها

زنان و دغدغه هایشان

ستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال

مقاله : زنان و مسائل پیش روی آنان

زن بودن در هر فرهنگی با ویژگی های مختص به خود شناخته می شود. زن بودن حکم می کند روی بعضی احساسات خود سرپوش گذارید و گاهی برخی از همین احساسات را انکار و یا سرکوب کنید.

در کشور ما ایران زن بودن یعنی داشتن حد و مرز در رفتارو برخورد با اطرافیان، طبق ارزش های ایرانی، با نجابت بودن، حیا،گذشت، ایثار، بودن در عرصه ی فعالیت های  اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، همسر و مادر بودن و... معنی می شود.

البته این تعریف در خانواده ها با فرهنگ های مختلف و قومیت ها ی مختلف فرق دارد و باز همین تعاریف از بعد از انقلاب و قبل از آن متفاوت است.

اگر در جامعه ای به نقش زنان و دختران آن اهمیت داده شود، حتما آینده ی آن جامعه به سمت پیشرفت و ارتقای انسانی گام بر خواهد داشت.

این زنان هستند که بستر رشد را برای افراد در خانواده مهیا ساخته و می توانند باعث بروز و یا کاهش تنش و صلح در این محیط گردند.

همین دختران ،همسران و مادران آینده ای هستند که با تفکرات سازنده و یا مخرب خود می توانند زمینه ساز توسعه در تمام زمینه های انسانی و اجتماعی و اقتصادی و.. باشند.

پس به آموزش و بها دادن به سطح رشد فکری این قشر از جامعه و دادن امنیت روانی و عاطفی باید توجه ویژه داشت تا بذرهای سالم و تنومند کاشته و در آینده منتظر محصول سالم و با کیفیت بود.

  

مشکلات زنان

  • اقتصادو اشتغال و استقلال
  1. وضعیت اشتغال زنان: زنان در تمام عرصه های اجتماعی نقش مهمی داشته و تعیین کننده در سرنوشت خانواده و جامعه و کشور خود هستند. تداوم ، تکامل و پیشرفت جوامعی انسانی از نسلهای اولیه تا کنون مدیون خدمات و زحمات زنان می باشد. زیرا همین زنان زیر بنای تمدن های مادی در یادگیری زراعت و کشاورزی را بنا نهاده اند و از هر گونه کار و خدمتی ابا نکرده اند.
  2. انگیزه های اقتصادی: در تمامی جوامع نه فقط ایران، وضعیت اقتصاد خانواده و کمک به آن از دغدغه های زنان بوده است. بالا رفتن هزینه ها و تنوع در امکانات و افزایش تکنولوژی و بالا رفتن سطح توقع خانواده ،وضعیت اقتصاد خانواده ها را با بحران کمبود مواجه کرده و زنان را وادار به فعالیت های بیشتر در عرصه ی کار برای جبران کمبودهای مالی کرده است.
  3. استقلال طلبی زنان وساپورت روانی: زنان زیادی برخلاف نداشتن احتیاج مالی برای به دست آوردن استقلال مالی به بازار کار وارد می شوند تا بتوانند برای خود سرمایه گذاری و یا هر گونه هزینه ی شخصی را تقبل کنند و در برابر مردان از تساوی مدیریت امور خانه برخوردار گردند. این استقلال طلبی ،زمانی که آمار بیکاری مردان در جامعه بالا می رود و یا طلاق به وجود می آید خود را بیشتر نشان می دهد.
  4. انگیزه های اجتماعی: گاهی زنان برای به دست آوردن موقعیت های اجتماعی و داشتن شخصیت مجزا از خانواده وارد عرصه ی کار می شود. در خانه ماندن و انجام کارهای تکراری که گاهی زمینه ی هیچ گونه ترقی و رشد و یا استقلال مالی را به دنبال ندارد برای زنان خسته کننده و تمایل به کار بیرون را مهیا می کند تا فرد بتواند تواناییهای دیگر خود را نشان داده و از تخصص خود استفاده کند و جایگاه ثابتی را در جامعه برای خود رقم زند.

 

 

 

 

  • فرار دختران

فرار دختران نوعی اعتراض به رفتار و روابط ناسالم و فراموش شدن خود درون خانواده می باشد.

در ابتدا با یک فرار و ترک خانه شروع ولی تا تکدی گری، ولگردی، سرقت، خرید و فروش مواد مخدر، اعتیاد، فحشا، قتل و در خیلی موارد به خودکشی ختم می شود.

در کلان شهرهای بزرگ با وجود ناهنجاری های زیاد و تنوع افراد و فرهنگ ها و ارزشها، اعتیاد والدین و طلاق آنها ،دختران برای رهایی از قدرت و زور در خانواده و یا نپذیرفتن فشار آنها و به امید قرار گرفتن در فضایی آرام تر و امن تر دست به این اقدام می زنند.

  • فقر در زنان

بالا رفتن قیمت ها و پایین بودن درآمد خانواده ها و نداشتن مایحتاج اولیه ی زندگی ،متزلزل بودن جایگاه های شغلی باعث فقر در خانواده ها گشته و زنان بیشتر درگیر آن هستند.

 

عوامل به وجود آمدن فقر بیشتر در میان زنان

  • نبودتساوی قدرت اقتصادی: زنان در مقایسه با مردان از قدرت اقتصادی پایین تری برخوردار هستند. سطح درآمد زنان کم تر از مردان بوده و در کل 1%دارایی ها در اختیار زنان می باشد.
  • مهاجرت مردان به مناطق مختلف اقتصادی و ماندن زنان در محل سکونت اولیه: در دنیا هرجا با مسئله ی بحران کشاورزی یا کاری مواجه می شود، این مردان هستند که به نقاط مختلف برای کار و کسب درآمد بیشتر مهاجرت کرده و زنان خود را در همان شهر یا روستا با تمام مشکلات تنها گذاشته و زنان برای سپری کردن ایام مجبور به کاری با درآمد پایین تر می شوند.
  • اثر سیاست ها ی اقتصادی بر زنان: چون زنان بیشتر در واحدهای کوچک مشغول کار می شوند ، قوانین و ضوابط اقتصادی اثر بیشتری بر این قشر وارد می کند و زنان اولین قربانی مقررات جدید شده و همین موجب فقر بیشتر آنان می شود.
  • عدم تساوی شاخص های توسعه ی انسانی: در کل زنان از شاخص های انسانی حقوق کم تری را نسبت به مردان دریافت می کنند مثلا دسترسی به آموزش، بهداشت،درآمدو...برای زنان کم تر است.

 

  • آموزش و تحصیلات عالی زنان: دختران و زنان نسبت به گذشته رغبت بیشتری برای تحصیلات به خصوص تحصیلات عالیه از خود نشان می دهند .آمارهای ورود و قبولی بیشتر دختران نسبت به پسران در زمینه ی ورود به دانشگاه این علاقه رانشان می دهد. در بسیاری از کشورها سیاست بر ریشه کن کردن بی سوادی و بالا بردن سطح تحصیلات دختران و زنان می باشد اما هنوز هم با موانعی چون نبود منابع، اراده، تعهد سیاسی کافی، تبعیض های نژادی و جنسیتی و....روبرو هستیم.

  

  • بهداشت زنان: در بسیاری از کشورها برنامه هایی برای بهداشت زنان با هدف بالا بردن امید زندگی در زنان به وجود آمده است.

میزان بالای مرگ و میر در زنان به علت( بیماری های مختلف چون مالاریا، سل، بیماری های مسری و سوء تغذیه، ایدز و...) نبود بهداشت کافی در زمینه ی بهداشت مادران در دوران بارداری و بعد از آن، تغذیه با شیر مادر بیمار،اعتیاد مادرو بهداشت محیط کار و...باعث ماندن زنان در پایین ترین موقعیت زندگی و اقتصادی و اجتماعی و بهداشتی می شود.

 

 

خب پس حالا

  • به دختران خود بها داده و ارزش گذاری آنان را منوط به سطح عملکردشان ندانید.
  • بین پسران و دختران خود تفاوت جنسیتی قائل نشده و هر کدام را مطابق شخصیت و جنسیت خود احترام کنید.
  • مولفه های خوشبختی را بشناسید.
  • روی آینده ی خود و فرزندانتان سرمایه گذاری درست کنید.
  • به نظرات افراد خانواده احترام گذارید.
  • هیچ چیز به اندازه ی ارتباط سالم خانواده زمینه ی رشد را برای همه ی اعضاء فراهم نمی کند. پس با هم وقت گذرانید و لذت ببرید.
  • به آموزش دختران خود در تمام زمینه ها اهمیت دهید.
  • به آنها اجازه ی انتخاب و نظر دادن بدهید.
  • به آنها بفهمانید با داشتن هر گونه مشکل ، شما تکیه گاه او بوده و او را همیشه خواهان هستید.
  • نظم، مهربانی،گذشت، مسئولیت پذیری، نه گفتن و... را به آنها بیاموزید.

 

 

زندگی مجموعه ای از مشکلات و شادی هاست، پس یاد بگیریم با یادگیری مهارت ها و آموزش، خود را برای حل مسائل مختلف آماده و از رویارویی با آنها نترسیم و بر خدا توکل کنیم.


 
آرامش یافتن

ستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال

همه ی انسان ها در زندگی به صلح و آرامش نیاز دارند و برای رسیدن به این تقلا می کنند تا بتوانند در این چند روزه ی زندگی با خیالی راحت گذران عمر کنند.
وقتی فردی از آرامش صحبت می کند ،چه احساسی به شما دست می دهد؟
زندگی در آرامش یعنی با خودمان، دیگران و همه ی موجودات اطراف مان دوستانه و صحیح رفتار و زندگی کنیم. اینکه چگونه به آرامش برسیم به باورها و شیوه ی زندگی ما برمی گردد.
ولی آیا برای رسیدن به آرامش از تمام توان خود و ابزارهای موجود استفاده می کنیم ؟
آیا تلاشی برای این موضوع انجام می دهیم؟ شما برای رسیدن به آرامش چه کارهایی می کنید؟
با این وجود اصول اولیه ای برای رسیدن به آرامش وجود دارد. آرامش در گرو روان و باور سالم و شاد می باشد.
این اصول اولیه شامل نبود خشونت، داشتن عقاید متعادل به دور از زیاده روی ها و کم روی ها، صبر در برابر تفاوت ها، لذت بردن از زیبایی های زندگی و زمان حال می شود. گاهی رفتارهای ما و یا اطرافیان ما، شرایط خانواده و محیط و مسائل جامعه بر این آرامش تاثیر می گذارد ولی برخورد درست و رفتار ما در داشتن و یا عدم آرامش نقش به سزایی دارد.
آرامش در زندگی هم بیرونی است و هم درونی. اما تعریف آن کار ساده ای نیست، ولی شاید بتوان آن را زندگی تهی از خشونت (فیزیکی، ذهنی، روحی و تمام شکل های آن) همراه با احترام، درک تفاوت ها و داشتن صبر در مشکلات عنوان کرد.
آرامش بیرونی: با توجه به تفاوت های فرهنگی، مذهبی و سیاسی به یکدیگر احترام گذاشته و عشق بورزیم. یعنی در اصطلاح در صلح باشیم.
آرامش درونی: باید ترس ها، خشم، تعصب ها، نداشتن مهارت های اجتماعی، حسادت، نفرت و....را در خود شناسایی کرد و درصدد اصلاح آن برآمد.

آرامش یافتن

عوامل رسیدن به آرامش از نظر قرآن :
• شب
• خانه
• همسر
• ایمان
• یاد خدا
• توکل
• تقوی و پرهیزگاری
• توبه

از نظر قرآن بلا و مصیبت و سختی عامل تکامل و رشد انسان است .تمام استعدادهای انسان در آسایش پرورش نمی یابد ولی در محرومیت ها ،خلاقیت ها رشد می یابد..
دومین تاثیر بلا ،تطهیر از گناهان است و تاثیر دیگر آن ترفیع درجه می باشد . چیزی که به انبیا از جمله ایوب داده شد.


اهمیت آرامش در زندگی

بدون آرامش نمی توان از لحظه لذت برد. نمی توان با سختی ها، مشکلات، بیماری ها و... کنار آمد و آنها را قسمتی از زندگی فرض کرد. در کنار آرامش می توان به درجات بالای علمی و اخلاقی رسید.البته منظور ما آرامشی است که خود فرد در درون خود دارد و بستگی به نوع نگاه و ارزشهای هر فرد دارد.نبود آرامش ، باعث اختلال در عملکرد خانواده، انتخاب های غلط، ایجاد جو متشنج در خانه، نداشتن قاطعیت در تصمیمات و حل نکردن مسائل به صورت صحیح، عدم تربیت صحیح فرزندان و الگو گیری غلط و... می شود.

راهکارهای رسیدن به آرامش

- حالتان را تغییر دهید. یعنی تصاویر بدی که در ذهنتان به وجود آمده و باعث احساس بد و شما یا با خود صحبت و یا آن احساس را تبدیل به رفتار می کنید، پس به تصاویر، صداها و احساسات ذهنتان توجه کنید.
- مثبت فکر کنید. فقط نیمه ی خالی لیوان را نبینید.
- پذیرش: آن چه در اختیار ما نیست و کنترلی روی آن نداریم چون در حیطه ی اختیار ما نیست.
- خودتان را دوست داشته باشید، تا اعتماد به نفس بیشتر و احساس ناامنی کم تری داشته باشید.
- با خودتان صادق و روراست باشید.
- گذراندن اوقات با کسانی که دوستشان دارید و از بودن با آنها لذت می برید.
- مقایسه نکنید. رسیدن زودتر به خواسته ها فقط فشار زندگی را زیاد می کند.
- برای داشتن آرامش در زندگی به دیگران عشق بورزید و از کنترل آنها دست بردارید.
- اراده و خواست خود را بر دیگری تحمیل نکنید.
- از دیدگاه طرف مقابل به مسئله نگاه کنید.
- اطرافیان خود را با وجود نقایص و تفاوت ها دوست بدارید و همان گونه که هستند آنها را بپذیرید.
- مهارت گفتگو کردن و حل مسئله و ارتباط قاطعانه را یاد بگیرید.
- از دستور، پند، تمسخر، تهدید ،سخت گیری بی جا، سئوال پیچ کردن پرهیز کنید.
- قبل از درخواست کمک و مشاوره در زندگی به کسی راهکار ندهید چون حمل بر دخالت می شود.
- در باورهای خودتان افراط و تفریط نداشته باشید.
- به افکار و رفتار خود عمیق بپردازید تا باورها و احساسات خود را به تعادل برسانید.
- حس شوخ طبعی را در خودتان تقویت کنید. این حس موجب خلع سلاح در دیگران می شود.
- اینکه هر فردی روشی برای زندگی دارد را بپذیرید و در برابر ارزش های آن بردبار باشید.
- به جای دیدگاه منفی در مورد دیگران سعی در تغییر رفتار و برخورد خود کنید تا فرد را تحت تاثیر خود قرار دهید.
- در برابر همه با مروت رفتار کنید،حتی انسان خشن. چون همه افراد مستحق مهربانی هستند.
- از اخبار و فیلم های خشونت آمیز دوری کنید.
- محل زندگی خود را با هر چیزی که به شما آرامش می دهد پر کنید.
- از سرعت کارهای خود کم کنید.
- گاهی تمام کارها را متوقف و فقط به خودتان بپردازید.
- در حال زندگی کنید، چون گذشته افسردگی و آینده اضطراب می آورد.
- تا می توانید بخشش داشته باشید.
- از اضافات زندگی و شلوغی های آن کم کنید.
- حداقل برای چندین دقیقه در فضای باز و آرام بخش قرار گرفته و بدون صدا و حواس پرتی، درون خود باشید.
- به لذتهای خود برسید. از رنگ های مورد علاقه ی خود استفاده کنید. به دنبال تحقق آرزوهای خود بروید و در یک کلام برای خودتان زندگی کنید.
- در برنامه های عام المنفعه شرکت کنید و برای همه پیام صلح داشته باشید.
- برای هیچ اشتباهی خود را سرزنش نکرده، فقط از آن درس گرفته و به عنوان تجربه از آن استفاده کنید.چون سرزنش خود موجب افسردگی در شما می شود.

آرامش یافتن

و در آخر
شما در انتخاب مسیر زندگی برای رسیدن به آرامش، آزاد هستید و نیازی به اطاعت و پیروی کورکورانه نیست، آنچه در این مقاله خدمت شما عرضه شد پیشنهاداتی بود وگرنه شما با توجه به بینش، اراده دانش و
انتخابات خود مسیر خود را می یابید.


 
حسادت

امتیاز کاربران

ستاره فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال

حسادت به ماجرایی غم انگیز منجر شد: مردی همسرش را با چاقو کشت.
زنی همسر خود را به خاطر حسادت با سم مسموم کرد.
اینها نمونه های دیده شده ی هر روز در جرائد و رسانه ها است که به دلیل غلط بودن تربیت،تاثیرات محیط،مشکلات و معضلات جامعه و...و عدم دقت در این مسئله ی کوچک از دید همگان ودرمان نکردن آن با آن روبرو هستیم.
یکی از ذهنیت های نامطلوب ، حسادت است که باید علل و زمینه های رشد آن را در خانواده، جامعه و از همه مهم تر ، در خود جست و جو کرد و با توجه به آثار نامطلوب جسمی و روانی که در ما ایجاد می کند، با بکارگیری شیوه های اخلاقی و علمی، از بروز آن در خردسالی جلوگیری کرده، در صورت شکل گیری، با خشکاندن ریشه های آن در بزرگسالی، خود را از دام این هیجان نامطلوب رها سازیم.
حسادت واکنشی هیجانی است که تقریباً از دو سالگی آغاز می شود و با رشد کودک، ممکن است تا بزرگسالی ادامه یابد و بر طبق الگوهای مختلف فرهنگی، به صورت های متفاوتی خود را نشان دهد.
حسادت کودک ، پاسخی طبیعی به محرک ها می باشد و زمانی ایجاد می شود که به نظر او، عاطفه یا محبتی را از دست داده باشد. چون کودک دوست دارد سعادت و خوشی و رفاه برای او حالت انحصاری داشته باشد.
در الگوی حسادت، بیشتر نوعی ترس وجود دارد :چون فرد حسود احساس می کند که فرد دیگری علاقه . عاطفه ی شخص مورد نظر او را به خطر انداخته و یا مقام مورد انتظار او را کسی از او سلب و نصیب خود کرده است. بنابراین موقعیتی که حسادت را جلوه گر می کند، غالباًیک موقعیت اجتماعی می باشد.
کودک در آغاز، از احساسات درونی خود (حسادت) و علت های وجود و عواقب آن، آگاهی زیادی ندارد و نمی داندچرا رفتار او تغییر کرده است.
رفتارهای آزاردهنده کودک حسود تا حد زیادی ناآگاهانه یا نیمه آگاهانه است ولی باید با نزدیک شدن به دوران بلوغ و نوجوانی و جوانی و رشد عقلی و پس از آن بزرگسالی و به دست آوردن تجربه های درونی و بیرونی درباره علل و انگیزه های رفتار حسادت خود، آگاهی بیشتری پیدا کند.

حسادت

علت های رشد حسادت

1-شرایط خانواده و تفاوتهای فردی
رقابت و همچشمی یکی از فرزندان نسبت به بقیه ی خواهر و برادرها
حسادت بیشتر فرزند اول نسبت به کودکان دیگر، چون کودک اول بیشتر مورد توجه و محبت اطرافیان و پدر و مادر بوده است و با آمدن کودک جدید، زمان کم تری برای او می ماند.
تفاوت سنی خیلی کم بین کودکان: چون کودک کوچک به مزیت های کودک بزرگ تر و کودک بزرگ تر به مراقبت های نوزاد حسادت می کند.
خانواده با 2یا3 فرزند
توجه افراطی والدین
بی ثباتی تربیت مادر
دختران بیش از پسرها حسادت دارند.
اطفال باهوش حسادت بیشتری دارند.

2-برخوردهای تبعیض آمیز: امتیاز و تبعیض حسادت را در پی دارد.
تولد کودک جدید/ نوع جنسیت کودک/ زیباتر بودن/ باهوش تر /زرنگ تر/ خونگرم تر/ ساکت تر/عاطفی تر/ خوش بیان تر/ بیشتر شبیه به یکی از والدین بودن/معلولیت جسمی یا ذهنی عوامل تبعیض بین کودکان است.

3-احساس محرومیت: احساس محروم بودن از دارایی مادی و اختصاص لوازم یا مایحتاج به یکی از کودکان

4-علاقه مفرط به خود

عواقب و پیامد حسادت

حسادت باعث آزار و اذیت دیگران و همچنین خود فرد شده و آثار زیادی بر وی می گذارد.
خشم از آثار دیده شده در کودکان و بزرگسالان می باشد.حسود به فرد مورد حسادت غضب دارد. حسود ممکن است به دنبال خشم ، حسادت خود را به طور مستقیم یا غیر مستقیم نشان دهد.
1-از دست دادن سلامت جسمی: فرد به تدریج ضعیف شده و در مقابل انواع میکروب ها و ویروس ها مقاومت خود را از دست می دهد.
امام علی (ع)می فرماید: حسادت بدن را ذوب می کند.
2-از دست دادن آرامش روانی: وقتی فرد آرامش روانی ندارد دچار اضطراب شده،که خود عامل بسیاری از بیماری ها می باشد.
امام علی (ع) می فرماید: حسادت، فرد را از آسایش روانی محروم کرده و از زندگی خود کمتر لذت می برد.
3-تضعیف ایمان: حسادت ، مدام در جان آنها چون خوره مانده و قلب آنها را سخت وآنها را به گناهانی چون بددلی، بدگویی، غیبت، کینه توزی، دشمنی و ... مبتلا می کند.
امام علی (ع) می فرماید: حسد سرآمد رذیلت هاستو امام باقر می فرماید: حسادت ایمان را می خورد، همان گونه که آتش هیزم را نابود میکند.
4-دست زدن به رفتارهای ضد اجتماعی: تکبر/تظاهر/ تقلب/ ترشرویی/ گوشه گیری
5- دیگر آزاری و حیوان آزاری

حسادت

راهکار جلوگیری از حسادت

درمان در کودکی: جلوگیری از سرزنش والدین در صورت حسادت کودک، برخورد حساب شده وحذف علت حسادت. نادیده گرفتن رفتار او و تشویق و تقویت احساس ارزشمندی ،شخصیت و محبوبیت او مستقل بار آوردن کودک و عدم وابستگی به والدین و نوازش و خواندن داستان توسط مادر از حسادت جلوگیری می کند.
عدالت بین فرزندان و توجه ومحبت بین آنها، بزرگ نکردن برتری و برجستگی یکی نسبت به بقیه از حسادت بین انها جلوگیری می کند.چنانچه سفارش حضرت یعقوب به یوسف برای نقل نکردن خوابش مبین این موضوع است.
عدم مقایسه ی کودکان توسط مربیان و پرهیز از تبعیض بین انها
درمان در بزرگسالی: ابتدا باید ریشه حسادت را شناخت تا بتوان با آن مقابله و آن را درمان کرد.
ریشه ی اصلی حسادت، ضعف فکری در نحوه ی تلقی امور و بدبینی است. پس باید کمی با دید مثبت به ویژگی های خود و شرایط زندگی خود نگاه کرد.

از این رو دقت در موارد زیر کمک کننده می باشد.ولی ابتدایی ترین قدم خواست خود فرد و رسیدن به خودآگاهی در مورد خود و اطرافیان می باشد.

1. توجه به رحمت وحکمت خدای متعال
2. توجه به امکانات و موقعیت های شخصی
3. توجه به ضررهای حسادت
4. تغییر باورها و ارزشهای فرد
5. ارتباط عاطفی بیشتر با فرد مورد حسادت


فلورانس اسکاول شین
حسد، بزرگ ترین دشمن عشق است.


 
اضطراب در کودکان

ستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال

یک احساس ناخوشایند وناشناخته که حالتهای بدنی ناراحت کننده برای کودک به وجود می آورد. وقتی کودک در موقعیت هایی شبیه قبل قرار می گیردکه آسیب دیده ودچار اضطراب شده دوباره همان حالتها به او دست می دهد.

چهار دسته علل کلی اضطراب

عوامل زیست شناختی و جسمانی: مقدار بعضی هورمونها غیر عادی است مثل بارداری،کم کاری یا پرکاری تیروئید، پایین بودن قند خون و....
عوامل محیطی و اجتماعی: از عوامل اجتماعی مشکلات خانوادگی،احساس جدایی و طرد شدگی و... از عوامل محیطی زلزله،بیماری ،مرگ یکی از نزدیکان و... را می توان نام برد.
عوامل ژنتیکی و ارثی: یکی از مهم ترین عوامل به حساب می آیدکه احتمال اضطراب را در کودکان بالا می برد. البته الگو قرار دادن پدر و مادر و تکرار کارهای آنان در اضطراب فرزندان نقش مهمی دارد. ولی تحقیقات نشان می دهد که کودکانی که از والدین مضطرب به دنیا می آیند نشان می دهد که درصد اضطراب در این کودکان در کودکی و بزرگسالی بیشتر است.
طبق سخنان بعضی متخصصان تغذیه ی نادرست که کمبود اسیدآمینه، منیزیم، اسید فولیک و ویتامین ب12 باعث ابتلا بیشتر به آن می شود.
استفاده از مواد مخدر و دارهای روان گردان
بعضی ضایعه های مغزی

اضطراب در کودکان

تاثیر اضطراب در کودکان

بیشتر کودکان بعد از شش ماهگی دچار وابستگی مخصوصاًبه مادر می شوند و با دیدن هر غریبه ای گریه می کنند.این حالتها تا مدتی طبیعی است ولی بعد از مدتی و بزرگ شدن کودک او درمان نشدن آن تبدیل به معضلی به نام اضطراب جدایی می شود.
اضطراب جدایی خود یکی از مراحل رشد مغزی و احساسی کودک که از شش یا هفت ماهگی شروع و تا 10 یا 18 ماهگی ادامه داردو با گذشت زمان تا 3سالگی ناپدید می شود.
گاهی این اضطراب تا دوران مدرسه باقی مانده و والدین را با مشکلات زیادی مواجه می کند.
تشخیص اضطراب در کودکی و درمان آن بسیار مهم است زیرا شخصیت او در این دوران شکل می گیرد. بعضی کودکان در موقعیت های جدید دچار لکنت زبان، خجالتی شدن،آویزان شدن به پدر ومادر،ناخن جویدن ، کندن پوست یا مو و .... می شوند.
نگرانی های پدر ومادر در زمان ورود کودک به مدرسه،وضعیت درسی او و....باعث انتقال اضطراب والدین به کودک شده و اضطراب او را افزایش می دهد که منجر به اضطراب اجتماعی، ترس از درس و امتحان،اضطراب جدایی در او می شود.

با اضطراب دلبندم چه کنم؟

پس بین سن 8تا12 ماهگی که شیوع اضطراب جدایی زیاد است ، از کودک به مدت طولانی دور نباشید و یا در حد امکان در این سنین او را به مهد نسپارید.
از سن 6 ماهگی به بعد در زمانهای کوتاه و گه گاه از پرستار کودک و یا اشخاص نزدیک تر استفاده تا از کودک مراقبت کند.این موضوع باعث تجربه ی دوری از مادر درزمان کوتاه برای کودک شده تا اعتماد به سایر بزرگسالان در او نقش بگیرد.
بدون اینکه حواس او را پرت کرده و خود محل را ترک کنیدصبر کرده و با اطمینان او از فرزند خود جدا شوید تا اضطراب را در او افزایش ندهید.
از 6 ماهگی بهتر است تخت یا اتاق خوابش تغییر کند.
او را درحال گریه و یا یواشکی ترک نکنید.
تا چهارده ماهگی با او دالی موشه و از چهارده ماهگی به بعد با او قایم موشک بازی کنید.بعد از مدتی بازی و پیدا کردن شما به این نتیجه می رسد نبودن مساوی با نابودی نیست.
ممکن است گروهی یا انجام این کارها و یا ندادن آن در فرزندشان اضطراب وجود داشته باشد.
اگر اضطراب کودکی درمان نشود منجر به اضطراب در دوران نوجوانی و دوره های بعد می شود که روی تمام زندگی ومسیر انتخابی او تاثیر دارد.

تاثیر اضطراب در نوجوانی

اضطراب ناشی از پذیرفته شدن در جمع همسالان: در این دوران به گروه همسالان و ارتباط با آنان نیاز دارند.پس احترام والدین به نوجوان و دوستان او و حفظ اعتبار و شخصیت او در برابر همسالان مهم است.
تغییر ات جسمی: نگرانی ناشی از بلوغ دیررس و زودرس،احساس خجالت ،ناآگاهی یا ترس از شرایط جدید و ناتوانی در تطابق رفتار خود با آن شرایط.
بروز رفتارهای پرخاشگرانه: مخالفت با افراد داخل خانه و خارج از آن خصوصیت بعضی نوجوانان است که به صورت کلامی و یا پرخاشگری خود را نشان می دهدکه باعث اضطراب در آنان می شود
ترس از مستقل شدن: از عمومی ترین نیاز نوجوان داشتن استقلال و آزادی است که در برخی افراد باعث ایجاد اضطراب می شود.چون تا قبل از این مرحله به او مسئولیت داده نشده و یا در تصمیم گیریها دخالت نداشته است.

اضطراب در کودکان

راه حلهای اضطراب در نوجوانی

وظیفه ی والدین برخورد باصبرو حوصله و دادن اعتمادبه نفس برای روبرو شدن با شرایط جدید می باشد.
تشویق والدین در ارتباط برقرار کردن فرزندان با محیط خارج از خانه و افراد غیر فامیل در کاهش اضطراب مهم است.
دادن اطلاعات در مورد موقعیت فشار زا از شدت اضطراب کم می کند چون فرد با اطلاعات و اگاهی با شرایط جدید روبرو می شود.
در دوره نوجوانی دادن اطلاعات مناسب در مورد علائم بلوغ و آثار آن و تغییرات مربوطه می تواند کمک مهمی برای او باشد.
برای جلوگیری از حالت پرخاشگری و یا عدم توانایی کنترل رفتار نوجوان ،تربیت مناسب والدین،مقاوم ساختن فرزند در برابر سختی ها از دوران کودکی و ایجاد امنیت روانی می تواند موثر باشد.
امر ونهی های غیر اصولی و بیجا و محدودیت های بی مورد در کسب استقلال و آزادی،باعث تحریک عصبانیت و خشم های کنترل نشده در نوجوان شده که والدین باید منطقی برخورد کردن در هنگام خشم و بدون تحقیر و توهین عواطف خود را بیان کردن را به نوجوان بیاموزند.
همچنین به او بفهمانند که رفتار بقیه تا حدی نتیجه ی رفتار خود اوست.
دادن مسئولیت و فرصت به نوجوان و اجازه ی اظهار نظر و تصمیم درباره ی امور مربوط به خود ، بدون تنبیه و تحقیر به خاطر اشتباهاتش ،باعث عبرت گرفتن او از خطاهایش می شود.
فکر کردن به زمان حال و کنار گذاشتن رویاها و آرزوها برای موقعیت های مناسب تر آرامش ذهنی را افزایش می دهد.


 
علت اختلاف والدین و فرزندان

ستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال

هر پدر و مادری آرزو دارد فرزندانی مفید و شایسته را تحویل جامعه بدهد. اما کسی از خود سئوال نمی کند چرا همین کودک در بزرگسالی به انحراف،اشتباه و بزهکاری می افتد؟ چرا رودرروی والدین قرار می گیرد؟ چرا فرزندی که می خواستند با فردی که پرورش یافت یکی نشد؟
اختلاف بین والدین و فرزندان ریشه در باورها و رفتارهای پدر و مادر در دوران کودکی و نوجوانی دارد.حال این رفتار تندو سرزنش آمیز و یا به صورت محبت و دلسوزی های بیجا به صورت مزاحمت و بیمارگونه تبدیل شود.
هنر پدر و مادری انعطاف پذیری و داشتن قضاوت صحیح است.

دلایل اختلاف والدین و فرزندان

عوامل بروز اختلاف والدین و فرزندان

1-برآورده کردن تمام خواسته های فرزندان(محبت)
در سنین کودکی مراقبت های ویژه برای فرزند مهم و ضروری است که اگر به موقع قطع و یا مدل آن عوض نشود تبدیل به رفتارهای سخت و بیمارگونه می شودو باعث رکود رشد ویا منحرف شدن شخصیت در او می شود
این مربوط به والدینی است که به گمانشان باید تمام نیازهای فرزندشان برآورده شود تا دچار عقده و کم ارزشی نشود .در حالی که بزرگ ترین ضربه و یکی از مهم ترین مهارتها یعنی مهارت نه شنیدن و یادگیری صبر را از فرزندشان گرفته اند.
این در حالی است که ما در جامعه هر روز با درهای بسته ی زیادی روبرو شده و به ناچار یا با تدبیر باید سراغ روش دیگری برویم و فقط کودکان وابسته و نازپرورده ای بزرگ کرده ایم که حتی با خوشان هم نمی تواننددرست رفتار کنند.در عین وابستگی و ترس از دست دادن والدین از رفتارشان نیز نارضایتی برای خود و والدین وجود دارد.


2- زندگی زناشویی در الویت دوم
3- فعالیت های فوق برنامه
پر کردن اوقات فراغت والدین یا فرزندان باعث فاصله و جدایی آنان نشود.
4- فراموش کردن زندگی روحی ومعنوی
5- در مقام پدر و مادر بودن با فرزند خود دوست باشیم.
6- فقدان چارچوب مناسب و نداشتن حد و حدود زندگی
هر کس در خانواده مسئولیت و مرزهایی دارد که باید به آن دقت کند تا خانواده از هم گسیخته نشود.
7-نازپروردگی
حتماً با والدینی روبرو شده اید که از وضع ظاهر دختر خود و رفتار او راضی نیستند.آنان نمی دانند که اطاعتی که به زور عشق و برآوردن تمام خواسته های فرزندشان بوده چیزی جز اسارت او از راه نازپروردگی نیست و این پیامد همان محبت بیجا وبرآورده کردن تمام نیازهاست.

8-دخالت های غیر منطقی
در دوران حساس نوجوانی و جوانی این مشکل بیشتر بروز می کند.در این مواقع فقط دخالت های غیر منطقی و سر سختانه اثر منفی ندارد بلکه نصیحت های خیر خواهانه ی والدین در به هم ریزی فکر سالم جوانان اثر می گذارد.زیرا تلقین مانع رشد شخصیت و بلوغ فکری می شود حال آنکه سرکش باشند یا وابسته به والدین.
وابسته ها از مسئولیت انتخاب فرار کرده و با انتخاب شغل و رشته توسط والدین تا آخر عمر نفر دوم تصمیم گیری هستند و گروه سرکش با لجاجت و بدون فکر روی موضوعات و انتخاب برای اثبات شخصیت خود فقط راهی انتخاب می کنند که با والدین مخالفت کرده باشند و خود راه آینده را انتخاب کنند.

9- الویت به انتخاب والدین
عوامل زیادی روی شخصیت ،مسیر انتخابی هر فرد و سبک زندگی او تاثیر دارد. ولی چیزی که والدین کمتر به آن توجه می کنند خواسته ها و امیال خود می باشد که بر کودک فشار آورده تا نداشته های آنان به دلایل مختلف فردی یا خانوادگی و شرایط اجتماعی که به آن نرسیده اند را جبران کند. این والدین کودکان را قربانی خواسته ها و عقده ها و نداشته های خود می کنند.
این والدین انتظار دارند که فرزندانشان قدم جای پای والدین خود بگذارند و همانی شوند که خودشان شدند یا می خواستند بشوند.
مفاهیم خود را بر آنها تحمیل کرده و آنها را به سمت نابودی می برند. این والدین فرزندان را بر اساس آرزوهای خود شکل می دهد. آنها فراموش می کنند که کودک روح خودش را دارد ، فردیت خودش را دارد و رشد درونی خودش را دارد.
این معنی عشق از طرف والدین نیست چون عشق هرگز فکر و آرمانی نمی دهد بلکه آزادی می دهد.
عشق یعنی حرمت و دیدن فرزند به عنوان یک انسان آزاد
فرزندان توسط شما به این دنیا آمده ولی متعلق به شما نیستند، به تمامیت تعلق دارند.
با توجه به نوع نگاه و خواسته ی والدین از فرزند خود ،روشهای برخورد آنان با مسائل نیز تغییر می کند.

با این همه ، مدل تربیتی والدین متفاوت می شود:

1-روش الگویی(اسوه بودن)
2-روش محبت
3-روش تکریم (احترام گذاشتن،ارزش قائل شدن)
4-روش موعظه و نصیحت
5-تشویق(ایجاد شوق، شوق برانگیزی)
6-روش تنبیه

دلایل اختلاف والدین و فرزندان

چه کنیم؟

چگونه فرزندانی با شهامت روحی و مبارز در برابر ضعف البته بدون گستاخی و بی پروایی تربیت کنیم تا از رفتارشان مدام در رنج نباشیم؟
کار ناممکنی نیست ولی سخت است. شرط آن داشتن عدالت و شهامت روحی والدین وقرار ندادن فرزندان تحت فشار و زور گویی، عدم تحمیل عقاید خود به آنان و نه رها کردن آنان به حال خود، نبود تنبیه و سرزنش، نداشتن ترحم و دلسوزی.
آنها را همان گونه که هستند بپذیرید، اجازه صحبت در مورد مشکلاتش،نشان دادن علاقه ی خود به دادن راه حل کمکی به او، آوردن مثال از مشکل مشابه برای خود و یا نزدیکان و راه غلبه بر آن.اگر کمک خواست به او یاری برسانید وگرنه به انتخابش احترام گذارید.
احترام گذاشتن به شخصیت کودک و انتخابهای او و درک و همراهی با او باعث تقویت حس عزت نفس در وی می شود تا از آسیب های وارد شده از اجتماع در امان باشد. هر یک از فرزندان شما انسانی ست ویژه، با مشخصات کاملاً جدا و متفاوت از برادرها و خواهرها یا هر کس دیگری که بخواهید او را با وی مقایسه کنید.این واقعیت را بپذیریدکه او مخلوقی است ویژه با توانایی های بالقوه ی نامحدود و می تواند به هر هدفی که در زندگی آرزوی رسیدن به آن را دارد ،نایل آید.
بچه ها را آزاد بگذارید تا همان که می خواهند، باشند، آنان را با هیچ فردی مقایسه نکنید تا به دنبال خواست درونی و انتخاب وعلایق خود بروند.


 
مزایا و معایب رابطه با جنس مخالف

امتیاز کاربران

ستاره فعالستاره فعالستاره فعالستاره فعالستاره فعال

ارتباط یعنی دو نفر بتوانند با صمیمیت و در کمال آزادی و مسئولیت پذیری با هم بوده و از کنار هم بودن لذت ببرند.
در ارتباط با جنس مخالف، برخلاف ارتباط با همجنس ، ابعاد مختلف جسم و روح انسان درگیر می شود.نیازهای عاطفی، غریزه ی جنسی و... کنترل و مدیریت این همه برای فرد بسیار سخت خواهد بود.در برابر فوائد هر کدام می توان مضراتی هم بیان کرد و به همراه آن برای برطرف شدن نیاز و رسیدن به آن فایده ، مثلا پختگی اجتماعی، می توان راه های مناسب تری را پیشنهاد کرد.

جنس مخالف برای هر دختر و پسری می تواند بسیار هیجان انگیز و جذاب باشد.
هر ارتباط سالمی می تواند سازنده باشد. اما ارتباط سالم ارتباطی است که در آن حدو حریمی برای طرفین قائل باشیم که در آن منطق بر احساسات غلبه کند.ما نباید تمام ارتباطات دختر و پسر را تنها از دیدگاه زناشوئی نگاه کنیم. مانند ارتباط کاری دو نفر در محل کار اگر به روابط شخصی و ارتباطات عاطفی و جنسی، منعطف شود،رابطه دیگر سالم نیست.
به عنوان یک مشاور که روابط مختلف دختران و پسران را از نزدیک دیده ام ، تقریبا فایده زیادی برای ارتباط با جنس مخالف ندیده ام. حتی در مواردی که طرفین فقط به قصد انجام کاری مثل درس، فعالیت فرهنگی یا خیریه با هم مدتی در ارتباط بودند، به یکدیگر وابسته و علاقمند شده و بسته به میزان تقیداتی که داشتند در رابطه خود پیش میرفتند.
در دوره جوانی ،هیجانات ویژه این دوره به علاوه نداشتن تجربه لازم، موجب بروز مشکل برای هر دو طرف ، چه دختر و چه پسر می شود. حتی اگر نیت هر دو طرف خیرخواهانه باشد.

مزایا و معایب رابطه با جنس مخالف


اصول دوستی با جنس مخالف

دوستی با جنس مخالف برای هر کسی به فرهنگ و جامعه که تعریف های اجتماعی، فرهنگی و خانوادگی متفاوت دارد در هر فرد برمی گردد.
در یک جامعه ی اروپایی دوستی با جنس مخالف موضوع ساده ای است که در آن جای هیچ بحثی وجود ندارد. اما در جوامعی مانند جامعه ی ما که ریشه اصلی و پایه ایی آن بر اساس مذهب است ، قطعا دوستی با جنس مخالف تا پیش از ازدواج به دلیل وجود پاره ای احتیاط ها، مورد پسند خیلی ها نمی باشد.

فوائد دوستی

1-آشنایی با ویژگیهای روحی و جسمی جنس مخالف و شناخت بهتر برای ازدواج
2-رسیدن به بلوغ اجتماعی: با فرصتهای بیشتر برای صحبت کردن ، دیده شدن و فکر کردن و حل مسئله
3-در میان گذاشتن افکار و احساسات عاطفی شخصی با فرد قابل اعتماد جهت
4-دست یافتن به هویت مردانگی و زنانگی
5-لحظات سرشار از لذت و خوشی در قرارهای عاشقانه
6-افزایش منزلت در گروه همسالان و دوستان مخصوصا در شهرهای بزرگتر
7-آگاهی از خصوصیات جنس مخالف و رد تصورات فانتزی و غیر حقیقی
اگر دوستی با جنس مخالف و موافق را بر اساس شناخت و روابط انسانی بگذاریم و شئونات خانوادگی و فرهنگی خود را در نظر بگیریم دوستی یک عامل شناخت و رشد می باشد.
اگر دوستی با جنس مخالف بر اساس ضوابط باشد افراد می توانند با هدفهای مشخص خود که در بهترین حالت آن هدف گذاری طولانی مدت و ازدواج است به شناخت برسند.

مزایا و معایب رابطه با جنس مخالف

معایب دوستی با جنس مخالف

اگر این روابط زیر نظر والدین و شرایط مفید اجتماعی نباشد قطعا می تواند آسیب رسان باشد.
اگر دوستی با جنس مخالف به معنی فرار از خود، نفس خود و تخریب ما باشد قطعا در راه غلطی قرار گرفته است.
عادی شدن روابط و کمرنگ شدن هیجانات و تنوعات رابطه
بی بند وبار شدن در روابط جنسی
افزایش دغدغه های فکری و حالتهای اضطراب، استرس و تنش برای پنهان کردن رابطه مقابل خانواده
مشکلات بعد از اتمام رابطه مثل بی ارزشی، کاهش اعتماد به نفس،تنهایی، فکر به مرگ، سوءمصرف مواد الکلیو اعتیاد و...
در جامعه ی ما نوعی هنجار شکنی محسوب می شود.

دوران نوجوانی دوره ی شناخت از زندگی، محیط اطراف و آمادگی برای ورود به دانشگاه یا بازار کار است.این گروه نیازمند گذراندن اوقات فراغت هستند پس باید با افراد سالم و تفریحات سالم و ورزش آن را پر کنند وگرنه در این دوره همی ها ممکن است دچار اعتیاد و بیماری های مختلف و از دست دادن موقعیت اجتماعی عاطفی خانوادگی شوند.

کسی که برای خود احترام قائل است، از گزند دیگران در امان است. او کُتی را بر بدن دارد که کسی را یارای پاره کردن آن نیست.
– هنری لانگ فلو

عوامل آسیب رسان در رابطه

1-ایجاد رابطه جنسی
2-واضح عمل نکردن و عدم شفافیت در نوع رابطه
3-هیجان زده عمل کردن: فرد بر اساس هوش هیجانی و علایق سطحی و آرزوها انتخاب و وارد رابطه می شود و در این جا منطقی حکم فرما نیست.
4-نداشتن عزت نفس در کلام: قابل احترام بودن برای خود و کسی که با او در معاشرت هستیم و پایبندی به قولها و صحبت ها
5-نپذیرفتن اشتباهات خود و عدم پشیمانی
6-عدم صداقت،صبوری،گذشت
7-عدم شناخت از خود
8-کمال گرایی

مزایا و معایب رابطه با جنس مخالف

بایدها و نبایدهای رابطه با جنس مخالف

بیکاری را از زندگی خود دور کنید.
همرنگی با جماعت را بی خیال شوید.
خودتان را کنترل کنید.
حواستان به طرف مقابل باشد تا حریم شما شکسته نشود.
برخورد در چارچوب ضوابط شرعی
کناره گیری از معاشرت های افراطی

سخنان کلیدی با والدین

با فرزند خود صحبت کنید تا او محیط خانه را آماده برای دغدغه های خود بداند و در صورت تمایل با شما راحت صحبت کند.
آشنایی با جنس مخالف در دوره ی نوجوانی و بلوغ یا بعد از آن امری طبیعی است و فرزند شما کار غیر اخلاقی انجام نداده است. پس در صورت اطلاع از رابطه ی فرزند خود با جنس مخالف حساسیت نشان ندهید.
جاسوس نباشید: اورا تعقیب و مکالماتش را مخفیانه از پشت در گوش ندهید چون اعتمادش از شما سلب می شود.

نقش والدین در جلوگیری از رابطه ی نوجوانان با جنس مخالف
به تصمیمات فرزندتان احترام بگذارید.
آموزش را فراموش نکنید ولی با احتیاط: در مورد خطر رابطه و مشکلات آن
فرزندتان را به حال خود نگذارید.
در صورت مشکل از مشاور کمک بگیرید.
هیچ گاه با انتقاد، سرزنش، مقایسه و... نوجوان را آزرده نسازید و این مسئله را مدام تکرار نکنید تا او را پشیمان کنید چون نتیجه ی عکس می دهد و کشش بیشتری به جنس مخالف پیدا می کند. فقط او را غرق در مهر و محبت کنید.


در دوستی با جنس مخالف واضح است صمیمیت و صداقت یک اصل اساسی و پایه ایی در طرح اولیه معاشرت ها است.


 
مهم ترین علل کاهش فرزندآوری در ایران

ستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال

بین سبک زندگی و تحولات جمعیتی ارتباطی دوسویه برقرار است.
خانواده یکی از اصلی ترین و موثرترین نهادهای اجتماعی است و اولین هسته ی زندگی اجتماعی بشر خانواده می باشد.
تغییرات ارزشی در حوزه ی خانواده در جامعه نیز تاثیر گذار است و البته تغییرات مختلف در عرصه فرهنگی،اقتصادی و.... در مناسبات و ترجیحات خانواده ها تاثیر داشته است.
هرم سنی جمعیت ایران در حال حاضر در حال انتقال از جوانی به سال خوردگی است.

مهم ترین علل کاهش فرزندآوری در ایران

علل کاهش فرزندآوری

مشکلات زندگی اعم از بیکاری،سطح توقع زوجین از هم در بدو شروع زندگی، تورم، نداشتن آینده ی مشخص برای کارو درآمد،کاهش قداست خانواده در دنیای مدرن امروزی ضدارزش نبودن مجردی، دارایی محسوب نشدن فرزند بخصوص پسر که با پول و زمین و طلا و بورس و.. تغییر یافته، مستقل شدن زنان، سیستم فرسوده ی آموزش و پرورش،پر کردن اوقات فراغت بچه ها در خانه به علت ناامن بودن محیط بیرون و....باعث کمی ازدواج در جوانان و بالاتبع کمی فرزندآوری می شود. نگاه تک همسری که همسران در این برهه 6یا 10 فرزند نمی آورند.
تغییرات فردی اعم ازرواج فردگرایی که نتیجه ی توسعه ی خانواده هسته ای می باشد و می تواند پیامدهایی چون کاهش مسئولیت پذیری، بالا رفتن سن ازدواج، افزایش طلاق وافزایش سطح تحصیلات و اشتغال زنان و تغییرات اجتماعی مثل گسترش خانواده ی هسته ای،افزایش میزان شهرنشینی، آپارتمان نشینی و کوچک شدن خانه ها،مشکلات اقتصادی، تغییرات فرهنگی مثل رواج فرزندسالاری ، تحقیر کارخانگی و مادری ،مصرف گرایی در سبک زندگی، هزینه های زایمان، مخارج بزرگ کردن کودک ،هزینه ی فرستادن به مدرسه و دانشگاه،طبیعتا کاهش فرزندآوری را به همراه دارد.
نبود حمایت از طرف همسر و بقیه ی اعضای خانواده و پرمشغله شدن زنان،وضعیت تغذیه و در معرض بیماری های جسمی و روانی بودن، استرس ها و تنش های روزمره ی کار،رابطه وزندگی از عوامل مهم درفرزند نیاوردن زنان می باشد.

مهم ترین علل کاهش فرزندآوری در ایران

تاثیرات کمی فرزند

اولین پیامدش متوجه مادران است چون مادری قبل از اینکه ثمره برای فرزندان داشته باشد به نفع خود زن است و نیاز فطری و طبیعی او از جهت سلامت جسمانی و روحی را برآورده می کند.
بچه های تک فرزند در خانواده تنها هستند تقریبا بی ثباتی شخصیتی دارند البته نه همه،چون هر چه خواستند پدر و مادر برای آنها فراهم کرده و این بچه ها آسیب پذیرتر از بقیه ی همسالان خود هستند.در خانواده با تعدادی بچه فضای یادگیری مهارتها و آزمایش ها زیادتر است و دفاع از حقوق خود و اینکه کجا باید به نفع جمع گذشت کنند را می اموزند.تفریحات این دو نوع خانواده تک فرزند و تعداد زیاد با هم فرق دارد وتک فرزندان تنهایی و انزوا وافسردگی بیشتری را تجربه می کنند و از داشتن اقوام درجه یک مثل خاله،دایی،عمو،عمه بی نصیب هستند.
کاهش رشد می تواند خطر شوک جمعیتی برای ایران باشد که باعث ناهمگونی در هرم سنی و شاهد جمعیت پیر در ایران هستیم و اینکه رشد باروری زنان به خاطر بالا رفتن سن ازدواج و فرزندآوری کاهش یافته و به خودی خود سن میانگین جامعه بالا می رود و در سی سال آینده کشور با مشکل و بحران نیروی کار مواجه می شود.

مهم ترین علل کاهش فرزندآوری در ایران

راهکار مناسب برای تغییر دیدگاه مردم به فرزندآوری

شعار فرزند کمتر،زندگی بهتر و دوبچه کافیست که برای خانواده ها نوعی سبک زندگی شده است تغییر و ترغیب به فرزندآوری شود.
تضمین اشتغال زنان پس از زایمان،فرهنگ سازی برای سهیم کردن پدران در تربیت و نگهداری کودکان،در نظر گرفتن امکانات بهداشتی و سلامتی رایگان و ارزان قیمت،تحکیم خانواده و بهبود روابط زوجین با مشاوره های ارزان قیمت و امتیاز برای خانواده هایی با جمعیت بیشتر زمینه برای فرزندآوری را زیاد و هرم سنی جامعه را متعادل می کند.


 
علت سرد شدن روابط عاطفی بین همسران

ستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال

آیا زوجین می دانند وقتی با هم دعوا میکنند و تا مرز طلاق عاطفی پیش می روند چه تاثیری بر روح و روان و جسم خود و طرف مقابل و بعد فرزندان خود می گذارند؟مراقبت از روابط بین زوجین به طور موثر،کمی غیر ممکن است،عاشق شدن کار ساده ای است،اما تداوم بخشیدن به آن مشکل است.

تعهد چیزی است که به تلاش زیادی نیاز دارد.کسی را در زندگی شریک قرار دادن بهترین و شگرف ترین کار است.با سرد شدن روابط بین زوجین انواع مشکلات روحی و جسمی برای زوجین و فرزندانشان ایجاد می شود.

اضطراب،پرخاشگری،علاقه به بیرون از منزل بودن،افت راندمان کاری و تحصیلی، تعارض و سردرگمی،بدرفتاری،واکنش های نامناسب،الگوگیری غلط فرزندان،روی آوردن به اعتیاد از هر نوع،متوسل شدن به دوستان و فضای مجازی و آثار بلند مدت پایین آمدن کیفیت زندگی زوجین و فرزندان آنها،مشکلات پیش روی آنها می باشد.  

علت سرد شدن روابط عاطفی بین همسران

عوامل موثر بر سردی روابط:

صاحب فرزند شدن:همان قدرکه ورود فرزند علتی برای بیشتر با هم بودن است،در اثر غفلت زن و شوهر بخصوص زن می تواندعلتی برای فراموش کردن و کم رنگ شدن طرف مقابل باشد.

حل نکردن اختلافات در زمان مناسب:زن و شوهر هر چه قدر هم که زندگی خوبی داشته باشندبالاخره گاهی اختلاف پیدا می کنند و ممکن است در حین بگو مگو حرف هایی را که نباید،بگویند.

بعضی از همسران کدورت ها را از بین نمی برند،راجع به آن با یکدیگر حرف نمی زنند و بدین صورت گره های کوچک را تبدیل به گره های کور میکنند که به سادگی قابل گشودن نیست و همین باعث می شود تا هر گاه به زندگی مشترک خود فکر می کنند یاد ناملایمات و خاطرات تلخ شان بیفتند.

از بین رفتن جاذبه های زن و شوهری: بعضی همسران بعد از بچه دار شدن و گذشت چند سال احساس می کنند دیگر از آنها گذشته است،حلال خداوند را بر خود حرام کرده و از هر گونه ابراز محبت نسبت به همسر اجتناب می کنند،در صورتی که نیازها به قوت خود باقی است و همین دوری کردن از نیاز طبیعی باعث بدخلقی و بهانه گیری طرفین می شود.

تغییر در طول زمان: بین دو نفر که تصمیم به ازدواج می گیرند نقاط مشترک زیادی وجود دارد،ولی از آنجا که انسانها وهمسران در طول زمان تغییر می کنند،زوجین با هم و به یک سمت تغییر نمی کنند.به همین دلیل بعد از ده سال هر کدام کیلومترها از نقطه ی آغاز و در مسیرهای مختلف فاصله گرفته اند.

ادامه تحصیل و علایق شغلی: هر کدام از همسران در طول زندگی مشترک ممکن است به فکر ادامه تحصیل بیفتندیا در شغلشان پیشرفت کنند و وقت بیشتری را بیرون از خانه سپری کنند و از لحاظ روحی تحت فشار باشند.هر کدام از این عوامل اگر درست مدیریت نشود،می تواند به ارتباط زن و شوهر لطمه وارد کند.

عدم تلاش برای جذب یکدیگر: دختر و پسری که برای جای شدن در دل یکدیگر هر کاری می کردندو زیباترین واژه ها را به کار می بردنددیگر اهمیتی به احساس همسرشان در قبال عملکرد خود نمی دهند و برای شان دیگران(فامیل،همکار،همسایه و...) مهم تر از شریک زندگیشان است.

24 ساعته باهم بودن و وابستگی شدید،حسادت، در تلاش مدام برای شاد کردن همسر از عوامل دیگر تخریب رابطه است.

علت سرد شدن روابط عاطفی بین همسران

قانون های رابطه صحیح

درباره احساسات و عواطف واقعی تان با همسرتان صادق باشید.یکدیگر را بوسیده و دست کم روزی 20 دقیقه یکدیگر را در آغوش بگیرید تا هورمون اکسی توسین ترشح بیشتری کند.

از نظر عاطفی-احساسی سخاوتمند باشید و هرگز خساست به خرج ندهید.به یکدیگر گوش کنید.

به همسرتان تعهد روحی- قلبی داشته باشید، البته این تعهد باید دو جانبه باشدونسبت به هم مهربان باشید.

همسرتان را دوستدار تفکر و ذهنیت خود کنید.چیزهای جدید را با یکدیگر کشف و با هم رشد کنید.

پیاده روی طولانی مدت رفته و به همدیگر هدیه بدهید.


 
علت خیانت

ستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال

خیانت آسیبی به بزرگی کشتن یک زندگی

خیانت همسر را هیچ یک از زوج ها دوست ندارند شاهد باشند.تا به حال فکر کرده اید که خیانت چطور شکل می گیرد؟وقتی انتظار می رود به شخص دیگری تعهد داشته باشید، برای رابطه داشتن با دیگران هیچ توجیهی وجود ندارد.

احتمالا برای اینکه شب راحت بخوابید سعی کرده اید کارتان را توجیه کنید، و شاید حتی تا حدودی خودتان را متقاعد کرده اید که مشکلی نیست (شخصی که با اوهستید لایق شما نیست، و شما هرگز با کسی به اندازه ی این شخص جدید رابطه ی گرمی نداشته اید و غیره)ولی ما دیگر در جامعه ای که مردم اش در دام ازدواج ها و رابطه ها گیر بیفتند،زندگی نمی کنیم و هر رابطه ای ناخوشایند و دردناکی را به راحتی می توان تمام کردتا در گرفتاری خیانت نیفتاد.

 خیانت به همسر

35 نشانه ی خیانت همسران

1-فاصله عاطفی

2-کم تر و کم تر با همدیگر وقت می گذرانید.

3-رازهایی را از شما پنهان میکند.

4-به سر و وضع اش بیش تر می رسد.

5-چیزی زیادی در مورد روزی که گذرانده است به شما نمی گوید.

6-شما را تشویق می کند با دوستانتان بیش تر وقت بگذرانید.

7-کم تر به شما اهمیت می دهد.

8-دیگر مثل سابق شریک زندگی تان نیست.

9-خوب تر از قبل شده است.

10-بد جنس تر از قبل شده است.

11-به نظر می رسد یک سری دوست جدید پیدا کرده اند.

12-گوشی تلفن همراه اش مرموز است.

13-بیش از حد توضیح می دهد کجا بوده است.

14-دوستان زیادی از جنس مخالف دارد.

15-هیچ وقت برای عشق بازی پیش قدم نمی شود.

16-از پرسش های بی غرض طفره می رود.

17-وقتی با او برخورد می کنید، او شما را محکوم می کند.

18-هیچ وقت به شما نمی گوید کجا می رود.

19-همیشه می خواهد بداند شما کجا می روید.

20-به شدت مشغله ی کاری دارد.

21-بیش از حد به رابطه های شما انتقاد می کند.

22-بیش از حد حسود شده است.

23-تغییرات عمده در برنامه ی روزانه اش می دهد.

24-نمی تواند به چشمان شما نگاه کند.

25-برنامه ها را از سر باز می کند.

26-همیشه آن جایی که می گویند نیستند.

27-به شما بهتان می زنند.

28-کم قابل ،اعتمادترین گوشی دنیا را دارند.

29-قبلا این کار را کرده است.

30-زیاد خسته یا مریض می شود.

31-به دل تان افتاده است که خبرهایی هست.

32-از برنامه هایی که با دوستان یا خانواده ی تان دارید، حذر می کند.

33-موقع دروغ گفتن مچ اش را می گیرید.

34-هر دو شما ناراضی هستید.

35-انگار همه چیز به دعوا منجر می شود.

مهم است که هنگام مواجه شدن با خیانت همسر بدانیم باید چه کار کنیم تا بهتر بتوانیم بحران را مدیریت کنیم.

خیانت روابط را نابود کرده و آرزوها را نقش بر آب می کند.

خیانت به همسر

عواقب خیانت

به یک دروغگو تبدیل می شوید.

مچتان گرفته می شود.

همه را از خودتان ناامید می کنید.

به یک الگوی بد تبدیل می شوید.

اعتبار اخلاقی تان را از دست می دهید.

همسرتان دچار مشکل اعتماد  خواهد شد.

استاندارد زندگی را از دست می دهید.

مجبور خواهید شد سالهای زیادی برای ساختن دوباره ی زندگی تان تلاش کنید.

روابطتان را از دست می دهید.

احتمال ابتلا به بیماری های مقاربتی در شما افزایش خواهد یافت.

مرغ همسایه غاز نیست.

دوست دارید رفتار مشابهی با شما شود؟

بعدها از این تصمیم پشیمان می شوید.

چیزی که از دست می دهید بیشتر از چیزی است که به دست می آورید.

احساس خشم در اینجا طبیعی است اما مسئله این است که فرد بلافاصله خود را محاکمه نکند و مقصر نداند. لازم است فرد احساسات خود را به رسمیت شناخته و آن را نادیده نگیرد. از هر گونه اقدام و تصمیم سریع خودداری کرده، به خود زمان دهید.در صورت امکان از فرد خیانت کننده فاصله بگیرید و درکنار دوستان واقوام مطمئن باشید.بعد از آرامش با همسرتان صحبت کنید،زمینه ی خیانتش را جویا و آن را تجزیه و تحلیل کنید که چرا این اتفاق افتاده است و چه قدر می توانید دلایل را برطرف کنید و آیا می خواهیدبه رابطه ادامه داده و او را ببخشید یا نه.

باید در مورد هر تصمیم احساس خودمختاری و قدرت را در خود پرورش دهید.


مطالب اخیر

عضویت در خبرنامه