• ۰۹۱۲۸۶۰۲۱۷۸
  • این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

ستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال

مقاله: بیش فعالی کودکان

 

 

 

دیگه از بس بالا پایین می پره، همه رو خسته کرده. دیگه نمی تونم چی کار کنم، همه میگن لوسش کردی، تربیتش مشکل داره، از بس هر چی خواسته براش تهیه کردی.یک بار باهاش برخورد کن و جلوش بایست درست می شه .

دیگه سعی می کنم هر جا میرم با خودم نبرمش و متوجه میشم هم اضطراب و هم افسردگی گرفتم .با همسرم هم دچار اختلاف شدیم چون مرتب میگه تقصیر تو هست وگرنه  بچه که از خودش چیزی بلد نیست.

اینها حرف های مادری هست که از رفتارها و جست و خیزها و درس نخوندن بچش به تنگ اومده و مستاصل شده. به نظرتون ایراد کارش تو چیه؟تربیت یا الگو یا ممکنه مشکل دیگری در کار باشه؟

اگر کودکی رفتارهایی چون( پرتحرکی زیاد، رفتارهای تکانه ای، تکانشگری، تمرکز کم) نشان داد باید در مورد بیش فعالی یا (( ADHDمورد مطالعه ی دقیق قرار بگیرد.رفتارهاش و مصاحبه ای که انجام میشه تحلیل شود تا معلوم شود بیش فعالی هست یا مدل تربیتی ایراد دارد؟

این بیماری نوعی اختلال عصبی_رشدی است که به صورت های مختلف خود را نشان می دهد.

این اختلال فقط مختص دوران کودکی نبوده و با ورود به دوران نوجوانی بهبود یافته ولی در صورت عدم درمان تا بزرگسالی  با کم توجهی، آشفتگی و کنترل تکانه ی ضعیف خود را نشان می دهد.

 

علائم بیش فعالی

  • دوام علائم برای شش ماه متوالی
  • شروع بعد از 3 سالگی و قبل از 7 سالگی
  • تکانشگری و رفتارهای نامناسب و بدون فکر
  • دشواری در توجه کردن(کم توجهی، نقض توجه)
  • فعالیت بیش ازحد و حرکت کردن درشرایطی که انتظار نشستن وجود دارد مثل کلاس
  • پرخاشگری
  • بی قراری حرکتی و پیچ و تاب خوردن در حالت نشسته
  • خستگی مزمن و عدم تحمل انتظار کشیدن مثلا در صف
  • کمبود اعتمادبه نفس
  • نوسانات خلقی
  • قطع حرف دیگران یا دخالت در کارهای دیگران بدون اجازه
  • اضطراب
  • فراموشی
  • نادیده گرفتن جزئیات
  • حواس پرتی
  • انگیزه ی بسیار پایین
  • پریدن از یک شاخه به شاخه ی دیگر
  • مشکلات در روابط عاطفی

 

با توجه به داشتن تکانشگری ،کمبود توجه و تمرکز  یا ترکیب آنها نوع  بیش فعالی در کوکان متفاوت است. این کودکان اغلب باهوش، خودجوش و دلسوز هستند. اما نگهداری از آنها کار بسیار مشکلی است چون با نافرمانی، فراموش کردن انجام کارها، عزت نفس پایین، مشکل در دوست یابی، بالا و پایین رفتن های عاطفی همراه است.

مدلهای بیش فعالی

نوع اول: پرتحرکی و رفتارهای تکانه ای، از ویژگی اصلی اختلال می باشد.

نوع دوم: اختلال در توجه و تمرکزمی باشد.

نوع سوم: هم پرتحرکی و هم اختلال توجه با هم به صورت ترکیبی وجود دارد.

مشکل اصلی مبتلایان به این اختلاتل، بروز رفتارهای نامناسب و تکانشگری می باشد، که در منزل و مدرسه و تحصیل و در ارتباط با دوستان باعث مشکلات عدیده می شود.

در تشخیص بیش فعالی، کودک هیچ گونه مشکل هوشی نباید داشته باشدوگرنه دیگر بیش فعال محسوب نمی شود.

کودکان بیش فعال باید توسط خانواده و اطرافیان درک و طرز برخورد با آنها را والدین یاد بگیرند.

 

 

 

 

عوامل موثر در ایجاد ADHD

  1. ژنتیک و سابقه ی بیماری روانی در والدین
  2. محیط خانوادگی
  3. تغذیه ی نادرست
  4. خواب ناکافی
  5. مصرف دارودر دوران بارداری
  6. آسیب های مغزی
  7. بیماری های عصبی
  8. حساسیت به مواد غذایی و مواد افزودنی
  9. عدم تعادل زیست شیمیایی مغز
  10. متغیرهای محیطی و مسمویت مثل سرب حاصل از دود اتومبیل ها و آلودگی هوا، محدودیت ها و تنیدگی های محیط
  11. سیگار کشیدن یا مصرف الکل توسط مادر در دوران بارداری
  12. تولد زود هنگام و یا وزن کم در هنگام تولد

 

بیش فعالی از شایع ترین اختلالات روانپزشکی در کودکان و نوجوانان می باشد که نشانه های آن در زندگی از دوران کودکی شروع و گاهی تا بزرگسالی ادامه دارد و بر عملکرد روزانه ی زندگی خانوادگی، تحصیلی، شغلی و رشد فرد تاثیر می گذارد.

در به وجود آمدن این مشکل ژنتیک بی تاثیر نبوده و عوامل خانوادگی نقش دارد. در پژوهش ها مشخص شده (والدین با سابقه ی بیماری روانی، سابقه ی بیماری روانی در وابستگان ،ترتیب تولدو...) در مقایسه با والدین سالم در داشتن فرزندان با اختلال بیش فعالی تفاوت معناداری وجود داشته است.

البته نظریه های دیگر پیرامون تاثیر عوامل محیطی (نحوه ی برخورد خانواده با خصوصیات شخصیتی و فردی کودک، جمع همسالان و برخورد آنها) بر تکامل یا پیشرفت این اختلال تاکید دارد.

استفاده ی زیاد از بازی های کامپیوتری می تواند در بروز عصبانیت و تشدید تکانشگری در این کودکان مهم باشد.

جایگزین کردن بازی های خلاقانه و ورزش و خواندن شعر و داستان در کاهش تنش و آرام سازی این کودکان موثر می باشد.

 

پیامد بی توجهی به بیش فعالی

  • سطح تحصیلی پایین
  • عزت نفس پایین
  • افسردگی
  • بزهکاری
  • اختلال های شخصیت
  • اعتیاد به الکل
  • سوءمصرف مواد
  • روان گسستگی
  • دورماندن از جمع اقوام و دوستان
  • فردی ضد اجتماعی
  • مشکل ساز کردن زندگی والدین
  • اضطراب، لکنت زبان، گستاخی

راهکارها

  • صبور بودن والدین
  • آموزش والدین و آرامش و عدم پرخاشگری والدین در مواجهه با کودک
  • بازی درمانی
  • فنون شناختی: حذف رفتارهای نامطلوب و کسب رفتارهای تازه، تغییر تفکر کودک با خود صحبتی
  • روش های رفتاری: تقویت مثبت ، تقویت منفی، تنبیه، خاموشی، محروم کردن
  • تمرین های تعادل و توازن
  • آرام سازی
  • تقویت تمرکز
  • استفاده از سیستم پاداش دهی مثل برچسب
  • خوشحال کردن و سورپرایز کردن کودک بعد از یک رفتار خوب
  • استفاده از عبارات ستایشی مثبت برای ایجاد انگیزه
  • استفاده از نوروفیدبک(یادگیری مغز برای تنظیم خود و برطرف کردن نقایص خود)
  • دارو درمانی و استفاده از ریتالین یا ریوا- آتوموکستین
  • کوچینگ: مدیریت عادات و الگوهای رفتاری منفی و مدیریت زمان و الویت بندی

 

زندگی مملو از امتحانات و مشکلاتی است که در صورت پذیرش آنها و برخورد درست و عاقلانه با گذشت زمان و پیگیری حل شده و خشنود از این آزمون با تجربه ی بیشتر در مراحل دیگر ثابت قدم تر ، قدم بر می داریم و داشتن کودک بیش فعال و کنار آمدن با این کودکان ،یکی از این آزمونها می باشد.

داشتن مشکل، شادی، بیماری و.... جزئی از چرخه ی زندگی می باشد پس با توکل بر خالق هستی با اطمینان قدم بردارید.

 

 

 

 

 


مشکلات زناشویی
سوءتفاهم خستم کرده

ستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال

مقاله: چرا دچار سوء تفاهم می شویم؟

تفاهم:توانایی تحمل تفاوت هاسوءتفاهم2

تا حالا شده با کسی صحبت کنید و بعد متوجه شو.ید که منظور شما را طور دیگر برداشت کرده و از شما ناراحت شده است؟

سوء تفاهم یعنی برداشت غلط از سخنان و رفتار طرف مقابل. چون پی بردن به معنای حقیقی حرف ها و رفتارهای دیگران از راه حدس و گمان انجام می شود سوء تفاهم پیش می آید. .سوء تفاهم از نفهمیدن مطلب بدتر بوده و آسیب بیشتری به خود فرد و رابطه می زند. اگر سوءتفاهم در روابط خانوادگی پیش بیاید ،فرد را از ادامه ی رابطه محروم و او را در تنهایی فرو می برد.

سوء تفاهم به دلیل نبود اطلاعات لازم در مورد موضوع پیش می آید و تصاویر ذهنی ساخته شده، بر اساس اطلاعات خود فرد بوده و ممکن است اشتباه باشد

اگر ما از هر چیزی تصویری داشته باشیم با شنیدن آن کلمه ،همان تصویر در ذهن تداعی می شود.

در صحبت کردن مشکل جدی زمانی پیش می آید که هر دو طرف معنای یک کلمه را می دانند ولی هر کدام برداشت متفاوتی از آن کلمه دارند.

رفتار دیگران به آسانی قابل دیدن است اما، تفکر انسانها را نمی توان دید و فقط می توان حدس زد. البته تشخیص احساسات و هیجانات دیگران از تشخیص افکار هم سخت تر است چون درونی است.

در صحبت کردن ابتدا منظور گوینده مهم است که فقط خودش از آن ها اطلاع دارد.. فاکتور بعدی بیان گوینده است،  که به صورت شفاف بیان نشده و دقیق و واضح نیست بلکه توضیحاتی پوشیده و یا ذهنی بوده که فقط خودش متوجه می شود. قسمت دیگر، برداشت شنونده است که توضیح و تفسیری است که او از سخنان و رفتارهای گوینده کرده که ممکن است با منظور واقعی گوینده به طور کامل متفاوت باشد.

برای شفاف شدن صحبت بین دو طرف، باید منظور خود را به طور کامل با جزئیات بیان کرد، نه به صورت کلی و مبهم و پیچیده. برای این شفافیت باید به سخنان گوینده به صورت فعال گوش کرد. یعنی گاهی سخنان او را با تکان دادن سر تائید و یا اگر متوجه بخشی نشده آن را سئوال کرد تا هیچ قسمتی مبهم نماند.

برای دوری از سوءتفاهم در گفتگو باید مطمئن شد معنای جملات در ذهن گوینده و شنونده یکی باشد .برای این کار برای صحبت های خود می توان توضیحات کامل را بیان کرد تا فرد نکات مورد نظر ما را متوجه شده، و اگر موضوعی برایش ابهام دارد بیان کند. یا می توان در مورد مسئله، سئوال کرد که آیا منظور همین است؟

سوءتفاهم2

 

دلایل سوءتفاهم :

نداشتن شناخت از طرف مقابل

نداشتن مهارت برقراری ارتباط و سخن گفتن

نااگاهی از تفاوت جنسیت ها و مراحل رشد در هر فرد

پافشاری در اثبات سخن خود

تعصب و پافشاری روی باورهای خود و اثبات به دیگران

عدم گفتگو

نداشتن شهامت برای بیان مسئله ی اصلی

ترس از تایید نشدن در برابر د یگران و برداشت کردن شخصی به جای سئوال کردن

توقعات زیاد

کوتاه آمدنهای افراطی

بیان نکردن مشکل خود و درون ریزی ناراحتی

نداشتن آگاهی در مورد روش بیان مسائل

عادات ذهنی قوی در ناخودآگاه روی باورهای غلط که خواسته های مارا دیگران بدون گفتن ما باید بدانند.

برآورده نشدن انتظارات و قولها و بیان نکردن علت

 

اگر همیشه و برای همه چیز از خواسته و منفعت خودتان بگذرید ، زمانی می رسد که دیگر توان کوتاه آمدن و تحمل دیگران را ندارید و جایی که باید ببخشید و یا از منافع خود کوتاه بیایید، این کار را نکرده و موجب خدشه دار شدن روابط خودتان می شوید.

 اگر رفتارها یا صحبت هایی که موجب ناراحتی شما شده است را با فرد مقابل مطرح نکنید اصلاً فرد مخاطب متوجه مشکل نشده  و شما هم نتوانسته اید مسئله را شفاف بفهمید و دچار سوءتفاهم شده اید. البته روشهای بیان کردن و صحبت در هر موضوعی را باید یاد گرفت و با توجه به مکان، زمان، موضوع، شرایط فرد مسئله را عنوان کرد .

 

راهکارها

  • از مشکلات پیش آمده لیستی تهیه کنید.
  • هدف خود از گفتگو را مشخص کنید.
  • راه حل های مختلف را ایجاد کنید.
  • راه حل ها را ارزیابی کرده و نقاط کاستی و یا بهتر شدن آن را یادداشت کنید.
  • بهترین راه حل را انتخاب و انجام دهید.
  • ابتدا سهم خود را در سوءتفاهم مشخص کنید.
  • نقاط ضعف خود را شناخته و در صدد اصلاح آن برآیید.
  • نقاط قوت خود را تشخیص و در جمع های مختلف از آن استفاده و آن را رشد دهید .
  • به فردی که با شما مخالفت کرده و یا سوءتفاهم ایجاد شده خوب گوش کنید تا مشکل اصلی را جستجو و پیدا کنید.
  • به فکر ثابت کردن حرف خود نباشید و همیشه تمام حق را به خودتان ندهید و به جای آن خود را به جای طرف مقابل گذاشته و از دریچه ی نگاه او مشکل را ببینید.
  • اجازه دهید طرف مقابل شما ارزشی که برای او قائل هستید را فهمیده و رابطه را مهم تر از مسئله بداند.
  • به جای تمرکز بر افکار خود برای پاسخ دادن، روی احساسات خود تمرکز و نفس عمیق کشیده و با احساسات خود سخن بگویید.
  • یادتان نرود که فرد مقابل شما دشمن شما نیست، بله دوست، همکار، همسر، فرزند و یا کسی است که تا دیروز رابطه ی محکمی داشته و امروز دچار سوءتفاهم شده است، پس برای خودتان جناح بندی و یار کشی نکرده و سعی کنید دوستی ها را به یاد آورده و درصدد رفع موضوع باشید.
  • اگر سوءتفاهم در رابطه ی شما، وضع کاری یا خانوادگی طولانی و مشکل ساز شد و نتوانستید آنرا به تنهایی حل کنید، حتماً از مشاور کمک گرفته و الگوی رابطه ی خود را از نو ساخته و مسئله را حل کنید.

 

وقتی دو نفر با دو نوع سطح فرهنگ متفاوت، سطح رشدی و اجتماعی و مذهبی متفاوت و تفاوت های بسیار دیگر در کنار هم در فضای یک خانه، اداره، محل کار و یا تفریح قرار می گیرند ،بروز اختلاف و سوءتفاهم اجتناب ناپذیر است مخصوصاً اگر زمان زیادی را با هم باشند.

 

یادتان باشد در هر رابطه تفاوت ها و نقاط قوت و ضعفی وجود دارد که طبیعی می باشد .ولی اصلاح ضعف ها و کاستی ها و رشد دادن نقاط قوت در هر رابطه ای ضروری است.

 اما گذشت و بخشش در مورد اشتباه دیگران به مستحکم تر شدن رابطه در جایی که فرد پشیمان بوده و می خواهد جبران کند، کمک زیادی می کند.


اختلال رفتاری کودکان
ناخن جویدن اختلاله؟

ستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال

ناخن جویدن

مقاله :ناخن جویدن

تا به حال فردی را دیده اید که مرتب دستهایش در دهان برده و ناخن هایش را  بجود؟ یا با فردی روبرو شوید که کنار ناخن هایش زخم و تا نیمه ی انگشت پوست کنده شده است؟

اگر به دست های این افراد نگاه کنید اکثر آنها ناخن ها تا ته خورده شده و گوشه های آن هم با وضع بدی زخم گشته است .آیا می دانید چرا بعضی افراد ناخن می جوند؟ موهای سبیل یا ریش خود را می کنند؟ مرتب انگشتان را می شکنند، مکیدن شست یا انگشت در بینی کردن،چرخیدن های پشت سرهم در اتاق و یا ....را انجام می دهند؟

دیدن این رفتار، نه تنها خوشایند نیست بلکه برای سلامتی خود فرد هم ضرر دارد و در ضمن به زیبایی او هم آسیب می رساند و از نظر دیگران فرد متزلزلی می باشد.

اطرافیان این افراد از چنین رفتارهایی ناراحت و دچار نگرانی در مورد سلامتی عزیز خود می شوند و دنبال راه حل مناسب برای ترک این رفتارها می باشند و گاهی به روشهای غیر اخلاقی یا خشونت دار متوسل شده و به فرد آسیب بیشتر می زنند.

بسیاری از این رفتارها در مواقعی که فرد دچار اضطراب درونی گشته و یا راه حل مناسبی برای مشکل خود نمی یابد و یا نمی تواند مشکل را ارزیابی و تجزیه کند و یا خارج از توان سنی یا عقلی و رشدی او می باشد به وجود می آید و فرد با این کار سعی در ایجاد آرامش در خود دارد.

ناخن جویدن عادتی است که فرد را  از دنیای بیرون قطع و فرد را به لاک خود فرو برده و باعث برخی رفتارهای ناخوشایند می شود.

گاهی برخی اختلالات مثل اختلال کمبود توجه وبیش فعالی، اختلال تومور، وسواس فکری، عقب ماندگی ذهنی، افسردگی حاد،  اضطراب عمومی، اختلال هراس و اضطراب جدایی می تواند دلیلی برای ناخن جویدن در کودکان باشد.

ناخن جویدن معمولاً از 1 تا 5 سالگی شروع شده، به مرور در 9 تا 15 سالگی افزایش می یابد، ولی در نوجوانی متوجه این عادت زشت و زننده می شوند. و از این رفتار ناراحت و در صدد رفع آن می باشند، که گاهی موفق ولی در بیشتر اوقات چون زمان زیادی درگیر آن بوده، به راحتی نمی تواند این کار را کنار گذارد.

این اختلال در دخترها بیشتر از پسرها دیده می شود. دخترها به علت احساسات بیشتر ، به همه ی مسائل بیشتر واکنش نشان داده و زودتر تحت تاثیر مسائل قرار می گیرند لذا در معرض ناراحتی های روحی و روانی بیشتری قرار دارند. البته باید آمار را به صورت علمی بررسی کرد.

 

 

عوارض ناخن جویدن

  1. کسب آرامش لحظه ای و ماندگاری بلند مدت
  2. از بین رفتن زیبایی ظاهری دست ها و انگشتان
  3. کاهش اعتماد به نفس
  4. افزایش اضطراب
  5. افزایش افسردگی و گوشه گیری
  6. کاهش عملکرد ذهنی، اجتماعی
  7. تمسخر توسط گروه همسالان
  8. تبدیل شدن به عادت رفتاری زشت و ناخوشایند
  9. مبتلا شدن به بیماری های مختلف و ناراحتی گوارشی بر اثر قورت دادن ناخن و حتی خونریزی معده و عفونت های مختلف

      10-تذکرات زیاد والدین و اطرافیان

     11-احساس عدم کنترل خود توسط خود فرد

ناخن جویدن2  

علت ناخن جویدن

ناخن جویدن نوعی پرخاشگری علیه  خود فرد است  که فرد می خواهد ناخوداگاه به خود آسیب برساند.

مهم ترین بخش هر اختلال یا بیماری تشخیص علت و دلیل آن می باشد تا بتوان راهکار درستی برای آن انتخاب کرد.

  • فشارهای عصبی و مشکلات روزمره ی خارج از ظرفیت فرد
  • عصبانیت خارج از کنترل
  • اعتماد به نفس پایین
  • کم رویی و خجالتی بودن
  • الگوبرداری و تقلید از والدین یا کسانی که مورد علاقه ی فرد هستند.
  • تجربه ی مثبت از پیامد رفتار
  • تماشای فیلم های مهیج و ترسناک
  • امتحانات و صحبت در گروههای بزرگ مثل کنفرانس دادن
  • اضطراب ناشی ار مسئله ی فرد
  • واکنشی برای تخلیه ی هیجانهای ناخودآگاه فرد برای خودآزاری
  • احساس گناه و تنبیه خود
  • تولد نوزاد جدید
  • ورود به مکان جدید مثل مدرسه ،مهد یا جدایی از والدین
  • تروما و شوکهای ناگهانی شدید
  • جدایی از والدین
  • ترس از آسیب بدن و تاریکی

نتخن جویدن5

 

درمان

شما به عنوان پدر و مادر بیشترین سهم را در بروز ،افزایش و یا کاهش و رفع این اختلال در فرزندتان را بر عهده دارید. پس باید در کمال آرامش به کودک نزدیک شده ، با او در مورد تمام مسائلش صحبت و از مشکلات ذهنی او اطلاع پیدا کنید.

  • شناسایی نیازهای فرزندتان
  • سخت گیری های شدید و دیکتاتوری بودن والدین
  • خجالتی و کمرو بودن
  • عدم واکنش تند توسط اولیا و اطرافیان نزدیک
  • سنجیده رفتار کردن والدین و عدم ایجاد اضطراب توسط والدین
  • شناسایی علت اضطراب
  • عدم سرزنش، تحقیر، تنبیه و تمسخر یا سرکوب
  • تشویق در صورت عدم انجام رفتار ناصحیح مخصوصاً کلامی
  • کوتاه کردن مرتب ناخن ها و سوهان کشیدن
  • صبر و حوصله در طول دوره ی درمان
  • تنها نگذاشتن کودک و اختصاص دادن زمان بیشتر به او
  • حواس پرتی در زمان ناخن جویدن
  • دادن اعتماد به نفس و استفاده از کلمات تشویقی
  • زدن چسب رنگی با موافقت خودش روی ناخن ها
  • نشان دادن تصاویری از ناخن های آسیب دیده و زخم ها و میکروب های مربوط به آن
  • گرفتن فیلم بدون متوجه شدن خودش و نشان دادن حرکاتش به خود
  • قرار دادن فرد در زمان ناخن جویدن در مقابل آیینه
  • خواندن کتاب ها ی مرتبط بدون تذکر به رفتار وی
  • صحبت در مورد عادت رفتاری وی بدون قضاوت کردن و برچسب زدن به او
  • اطمینان دادن به او در حمایت از او برای ترک رفتارش
  • جایگزینی فعالیت جذاب با دست
  • استفاده از فعالیت مورد علاقه ی فرد یا ورزش
  • متناسب بودن سطح توقع از فرد با توجه به تواناییهایش
  • ریلکس کردن توسط خود فرد در زمان هیجان، خشم ،ترس یا هر احساس تکان دهنده
  • کمک گرفتن از مشاور و متخصص
  • گذاشتن قانون در مورد نجویدن ناخن ها ،کوتاه کردن آن و پایبند بودن به قانون ها
  • استفاده از برچسب تشویقی برای رعایت قوانین
  • دارو در صورت نیاز و تجویز متخصص

 امیدوارم در صورت هر گونه اختلال در خود و فرزندان یا عزیزانتان با گرفتن اطلاعات کامل پیرامون آن و مراجعه به متخصص آن ، بهترین راه حل را انتخاب کنید و کم ترین آسیب را به روابط خودتان وارد کنید.

ناخن جویدن ،مشکل درونی حل نشده و ناشی از اضطرابی است که باید به آن در اولین زمان روئیت توجه کافی و لازم را داشت.

 


احساس در مردان جایی داره؟

ستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال

 

 

احساسات مردان

مقاله در مورداحساسات مردان

زن و مرد هر دو در عین شباهت ها، تفاوت هایی نیز دارند و این خصوصیاتی است که خداوند در آنها قرار داده است.

تا به حال با همسرتان برای پیاده روی بیرون رفته اید و بدون حتی یک کلمه برگردید؟

چه احساسی داشتید؟خسته و غمگین از روابط خشک همسرتان با خود می گویید دیگر با او بیرون نمی روم.

اگر این گونه بوده است پس حتماً او اهل ابراز احساسات نیست، .بسیاری از افراد می گویند: مردان از زنان کم احساس تر هستند.

دکتر دیوید پاول می گوید: مغز انسان دو نیمکره دارد . نیمکره ی راست مخصوص عواطف و احساسات و نیم کره ی چپ مرکز منطق می باشد. سیم کشی مغزدر زنان و مردان متفاوت و در زنان قوی تر است. در زنان شبیه بزرگراه و در مردان شبیه کوره راه باریک.

خانم ها در عین واحد از هر دو نیمکره استفاده کرده ولی مردان فقط می توانند از یک نیمکره استفاده کنند. به همین علت نمی توانند هم رمانتیک و هم منطقی باشند .مغز زنان عمومی تر و برای مردان، تخصصی تر کار میکند.

برخی افراد در بروز احساسات خود مشکل دارند و نمی توانند عمیق ترین احساسات خود را به زبان بیاورتد. در بیان احساس وعشق و علاقه ی خود سرد و سخت هستند. اجازه ی ورورد به کسی را به درون خود نمی دهند.

هیچ چیز به اندازه ی بی احساسی ،یک زن را عصبی نمی کند .

آیا تا به حال فکر کرده اید چرا بعضی مردان نمی توانند احساس واقعی خود را بروز دهند؟ این حالت هم به فرد و هم خانواده ،آسیب های فراوان وارد می کند.

عدم بروز احساس منجر به طلاق عاطفی و در نهایت طلاق در زندگی می شود.

 

 

ویژگی مردان و تفاوت آن با زنان

مردان بسیار مستقل، پرخاشگر، سلطه طلب، خویشتن دار در بحران ها، متمایل به رقابت جویی، اعتماد به نفس بالا ولی در مقایسه شدن  با دیگران اعتماد به نفس پایین نشان می دهند. یادگیری بهتر و شیفته ی ریاضی و مقوله های علمی هستند.

در توانایی های فضایی مثل دست کاری کردن اشکال و تصور شکل به طور ذهنی، تشخیص اشکال مختلف و آزمون های ریاضی قوی تر هستند.

مردان دوست دارند هنگام صحبت سراغ اصل مطلب رفته و حاشیه را کم کنند. مردان سکوت را بر حرف زدن ترجیح می دهند. آنان همیشه در دل به همسر خود علاقه و مهر می ورزند و تصور می کنند همین مقداربودن  مهر و علاقه برای یک زن کافی است.

مردان چون مدام به فکر راه حل هستند، با کوچک ترین ناراحتی زن  به دنبال راه حل مشکل هستند، در حالی که به هم ریختگی های زن ریشه در کمبود احساس از طرف همسر می باشد. عدم درک زن از طرف همسر موجب عصبانیت زن شده و راه حل های او را به حساب باز کردن گره  از سر مرد می داند.

نقش رهبری را بهتر ایفا می کنند. دوستی آنان بر پایه ی انجام فعالیت ها و گرایش یه مسایل اقتصادی و سیاسی و نظری دارند.

در مهارت های ارتباطی ، قاطع ،آمرانه وقدرت نمایانه هستند.

ادراک شنوایی مردان کم تر از زنان و در بینایی کلی بین و به طور کلی دراک زنان بالانر از مردان است.

احساسات6

 دلایل عدم بروز احساس در مردان                                                                                               

1-مشکلات مالی و اقتصادی

2-ناراحتی از شخص دیگر

3-بی علاقگی شوهر

4-تنبیه همسر با نشان ندادن احساس

5-فرد سوم در زندگی

6-درون گرا بودن شوهر

7-بلد نبودن ابراز احساس و مهارت های زندگی

8-الگوگیری غلط و فرهنگ غالب در جامعه

 

 

نشانه های دوست داشتن

وقتی به چشمانتان خیره شده و شما مچ او را می گیرید.

مردان همیشه وسایل و لوازم و اشخاصی که دوست دارند خیره می شوند. .ممکن است نوع نگاه آنان مخفیانه یعنی زمانی که در حال انجام کاری هستید باشد و یا به صورت مداوم

خانه را پر از خوراکی های مورد علاقه ی شما می کنند..

لباس خریداری شده ی شما را بیشتر می پوشد و اگر اجازه ی خرید لباس به طور کامل را به شما داد یعنی اجازه ی کنترل خود را به شما سپرده است.

اگر نمی دانست چه کسی پشت خط است و به شما اجازه ی جواب دادن داد یعنی کار و مسئله ی پنهانی ندارد و شما را در اطلاعات شخصیش صمیمی می داند.

سعی می کند روزهای تعطیل را با شما سپری کند.

برای مشکلات مختلف گریه و زاری نمی کند و به دنبال راه حل است و حتی به شما در این برهه از مشکلات آرامش می دهد.

تفاوت بین امور مهم وغیر مهم را دانسته و روی کار غیر مهم متمرکز نمی شود.

اهمیت خانواده را دانسته و با توجه به محبت نسبت به شما به اطلاعات دیگران نزد خود احترام گذاشته و حتی برای شما هم  بازگو نمی کند.

به نیازهای شما احترام و الویت بندی کرده و در اولین فرصت نیاز شما را برطرف می کند.

احساسات 8

 

 

خب حالا :

با او منطقی صحبت کنید و از جروبحث با او بپرهیزید. جرو بحث و دعوا زندگی زناشویی شما را به خطر می اندازد. با او در مورد غم و نگرانی های خود بگویید. ارزش زندگی را برایش بازگو و از ارزشمندی او در زندگی بگویید.

در رفتار خود برای بروز احساس نسبت به همسرتان زیاده روی نکنید چون باعث ترس در او می شود و این به دلیل بلد نبودن او می باشد و البته سرد و خشک هم رفتار نکنید.

اگر مشکلی دارید از مشاوره کمک بگیرید و مشکل را با او مطرح کنید.

گاهی همسرتان نمی داندکه به درستی به شما ابراز احساس نمی کند، چون او در ذهن شما وجود ندارد.و دقیقاً خواست ونیاز شما را نمی داند. البته افراد با هم تفاوت هایی دارند.

در موقع بروز اشتباه از طرف مردان، ،مستقبیماً او را مقصر نشان ندهید .بلکه ابتدا عوامل دیگر دخیل در اشتباه او را ذکر ، تا او سهم خود را از اشتباه بگوید.

مردان را به خاطر، اقتدارو تواناییها و شخصیت خودش دوست داشته و به او بها بدهید و پیشرفت های کاری و مالی را ابزارهای پیشرفتی وی در موقعیت های اجتماعی که منجر به رشد شخصیت وی می شود بدانید.

آنان فعالیت های مختلف خود را در الویت برنامه های خو.د قرار می دهند ولی هرگز اجازه ندهید روابط عاطفی شما هم فدای کار و فعالیت شود.

برای فوران صمیمیت مردان به آنان قدرت دهید.

مردها دوست دارند که از آنها تقدیر شود پس آنان را مورد ستایش قرار دهید و آنان را حلال مشکلات خود بدانید.

او را تایید و تشویق کرده و مطلقاً سرکوفت و تحقیر، پند و نصیحت نکنید.

اشتباهات کوچکش را که قابل چشم پوشی است ببخشید.

آنها مشکلات را کوچک و ناچیز می کنند تا با شما همدردی کنند و این مختص مردان است.

مرتب از او تشکر کنید مطمئن باشید پررو نمی شود بلکه برای گرفتن تایید و جلب نظر شما کارهای بیشتری انجام داده تا از او سپاسگزار باشید.با این قدردانی ها او می فهمد ما متوجه زحمات او بوده و قدردان هستیم و همچنین نیروی مضاعف به آنان می دهد.

از مقایسه ی او با دیگران پرهیز کنید چون او تمام تلاش خود را برای  بهبود زندگیش انجام می دهد و این مقایسه  موجب عصبانیت وی شده و فکر می کند متوجه زحمات و فداکاریهایش نیستید.

مردان از همسران خود، توجه، عشق، احترام، تایید و مهربانی می خواهند پس دریغ نکنید.

مردان را نان آور اصلی خانواده بدانید و احساسات خود را بروز دهید.

وقتی مشکلات افزایش می یابد آنان نیاز به غار تنهایی خود دارند تا کمی خود را به آرامش برسانند، پس باید مراقب سرو صدای بچه ها و انجام کارهای مزاحم برای او و رفتار خود باشید ،چون بعد از مدت کوتاهی به حالت اولیه برمی گردند.

برای زندگی خود و آرامش خانواده وقت بگذارید چون خیلی زود دیر می شود.